| • چکیده : |
,"سه كارآگاه جوان، ژوپیتر، پیت، و باب اندروز، از سوی "آلفرد هیچكاك" مامور می‌شوند تا از راز اژدهایی، كه در غاری كنار دریا زندگی می‌كند، آگاه شوند. سه مرد جوان عازم ماموریت شده و در جریان تحقیق‌های خویش، با مردی شوخ‌طبع آشنا می‌شوند كه لوازم و دستگاه‌های الكترونیكی مختلف و كاملا طبیعی می‌سازد. سه كارآگاه در پی یافتن جواب معما به غارهای كنار دریا رفته و بارها دچار خطرهای عجیب می‌شوند و درست در لحظه‌ای كه انتظارش را ندارند با اژدها روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها از ترس می‌گریزند اما شب بعد بار دیگر به همان مكان بازمی‌گردند و مخفیگاه اژدها را پیدا كرده و پس از دیدن آن از نزدیك درمی‌یابند كه این جانور، فقط عروسكی بزرگ است كه با یك هدایتگر در داخل آن حركت می‌كند. جوان‌ها هنوز از كشف خود در حیرت‌اند كه با مخترع این جانور یعنی "آقای "شلبی" روبه‌رو می‌شوند. آنان درمی‌یابند كه دوست شوخ‌طبع آن‌ها از راه این غار به گاوصندوق بانك دسترسی یافته و سعی دارد با استفاده از اژدها، شمش‌های طلای موجود در آن محل را جابه‌جا كرده و به فروش برساند. شلبی پس از كمی بحث با مردان جوان از تصمیم خویش منصرف می‌شود و پس از بازگرداندن شمش‌های طلا به بانك، سوراخ ایجاد شده در دیوار را تعمیر كرده و به خانه بازمی‌گردد." |