| • چکیده : |
,"در روستایی كوچك، كنار جنگل، در كشور هندوستان، روزی تصویر سه تن از مقدس‌ترین مردان تاریخ بشر یعنی لرد كریشنا، عیسی مسیح و حضرت محمد (ص) در آسمان ظاهر و از مردم خواسته می‌شود كه عده‌ای داوطلب شده و قدم در جنگل وحشتزای منطقه، كه معروف است سه حیوان درنده در آن زندگی می‌كنند، بگذارند تا بتوانند خدای خویش را از نزدیك ببینند. هر آن كس كه داوطلب می‌شود از پا درمی‌آید و ندایی از آسمان این را به اطلاع مردم می‌رساند. در انتها نگهبان جنگل می‌پذیرد كه این راه را طی كند و اوست كه موفق می‌شود. پس از بازگشت، نفس كار وی و پیغامی كه در این عمل وجود داشته مورد بی‌توجهی مردم قرار گرفته و آنان به مطالب بی‌اهمیت اطراف قضیه، توجه خاص نشان می‌دهند. سال‌ها پس از مهاجرت نگهبان جنگل نامه‌ای از وی یافته می‌شود كه در آن به شرح ماجرا پرداخته و مردم را متوجه اشتباهاتشان كرده و به آنان می‌فهماند حقیقت فقط خداست و انسان اگر بر نفس خویش تسلط یافته و هراس‌هایش را به فراموشی بسپارد به آفریدگار خود می‌رسد." |