• چکیده : |
,"داستان "رستم و اسفندیار" مركب از دو تراژدی اصلی و فرعی است. تراژدی فرعی در برآیند تعامل گشتاسب و اسفندیار نمود پیدا میكند و حسادت پدر بر پسر است كه به فاجعه منتهی میشود. تراژدی اصلی همان برخورد میان اسفندیار و رستم است كه نمود بارزتری دارد. تراژدی در داستان رستم و اسفندیار، ساختمانی به مراتب پیچیدهتر از تراژدی در داستان رستم و سهراب دارد. طرح كلی داستان رستم و اسفندیار، قطعا در منبع اصلی فردوسی بوده است، اما صفحهآراییها و جزئیات حوادث كه شكوه خاصی به كل ماجرا داده و همینطور بیان كشمكشهای درونی قهرمانان، حاصل ذهن خلاق فردوسی و زبان توانای اوست كه چنین شاهكاری را پدید آورده است. از كل داستان كه بگذریم، ظرافت در بیان جزئیات داستان و گفتوگوهای دو حریف و نمایش ضمیر آنها، نمودار اوج هنر و اندیشهی فردوسی است. در این داستان، دو چهرهی محبوب دورههای حماسی ایران، ناخواسته به حكم سرنوشت شوم در برابر یكدیگر قرار میگیرند و تیر تقدیر بر روئینگی اسفندیار غالب میآید. در اینجا تراژدی سرنوشت است كه مسیر داستان و وقوع حوادث را رقم میزند. كتاب حاضر به بررسی عناصر دراماتیك تراژدی رستم و اسفندیار نیز جلوههای نمایشی و عنصر توصیف در شاهنامه به همراه خلاصهای از داستان رستم و اسفندیار اختصاص یافته است." |