| • چکیده : |
,"در این اثر با رویكردی تطبیقی به بررسی دیدگاههای فلسفی در مورد «مسأله واحد» در فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و سایر فلسفههای معتبر دنیا پرداخته شده و نسبت بین واحد و كثیر و نسبت آنها با جهان هستی و مابعدالطبیعه بررسی گردیده است. نویسنده در این كتاب میكوشد تا ضمن بررسی مفهوم واحد در جریانها و مكاتب مختلف فكری به ویژه ادیان بزرگ شرق و غرب، رابطه این مفهوم با برخی مفاهیم دیگر كه بسیار از نظر وی مهم و اساسی هستند از قبیل عرفان، خود، اخلاق، آرمانهای اجتماعی و نظامات فكری را نیز بررسی كرده و چگونگی ارتباط بین هر یك از آنها با عقیده به یك مبدأ و منشأ واحد برای جهان هستی، یا عقیده به یك اصل و مبدأ واحد برای نظاماندیشگی را مورد بحث قرار دهد. توجه به نقش و جایگاه ویژه مابعد الطبیعه در منظومه دانش بشری، قائل بودن به كاركردی متفاوت از علوم تجربی یا علوم جزئی برای آن و دفاع از حیثیت فلسفه نظری در روزگاری كه غلبه دیدگاههای پوزیتیوسیتی برخی اذهان را نسبت به نقش ایجابی آن به تردید افكنده بود از جمله دیگر ویژگیهای این كتاب است كه نویسنده تلاش میكند تا با تعقیب جریانها و خطمشیهای فكری مختلف در ورای همه تنوعها و كثرتهای هستیشناختی و معرفتشناختی به جستوجوی اندیشه یك امر واحد و پایا كه از ورای همه این گوناگونیها با دیده بصیرت و تأمل قابل رؤیت است و سبب پیوند و اتصال همه این كثرتهاست، برآید و آن را از پشت پرده مفاهیم و عناوین یا تلقیات و برداشتهای مختلف هر بار مورد شناسایی و بازشناسی قرار دهد. نكته مهم دیگر در این كتاب جستوجوی اندیشه «واحد» در فلسفهها و فرهنگ گوناگون است كه نویسنده سعی كرده است با رعایت انصاف و تعهد علمی دیدگاههای صاحب هر مكتب خاص را از زاویه دید خود آنها بازتاب نماید و صرفاً قرائت آنها را از مسأله واحد منعكس كند و از تعصب و پیش داوری نسبت به این دیدگاه و تحمیل دیدگاه شخصی خویش به آنها پرهیز نماید و در عین حال از مداقه درباره آن و ارزیابی عقلانی نسبت به آن نیز غفلت ننماید. وی نخست تعریفی از مابعدالطبیعه واحد و كثیر پرداخته و سپس به تحلیل این عقیده كه مابعدالطبیعه واحد و كثیر به مرحله ماقبل علمی تفكر تعلق دارد و در فلسفه جدید جایگاهی ندارد میپردازد و به این باور میرسد كه در فلسفه قدیم و جدید تفكر روشنی از مسأله واحد و كثیر وجود نداشته و همه اندیشهها در این زمینه مبهم بوده و تعریف دقیقی از مفهوم واحد و كثیر ارایه نشده است، وی همچنین از منظری فلسفی و دینی دیدگاههای فلاسفه و ادیان مختلفی مانند آئین دائو، آئین بودا، دیدگاههای ادویته و دانته، دیدگاه اسلام و عرفان اسلامی و همچنین اندیشه فلاسفه غرب از فلسفه یونان تا عصر كنونی را در مورد اندیشه واحد و كثیر منعكس كرده و این دیدگاهها را با هم مقایسه نموده است. در بخش دیگری از كتاب نویسنده به رابطه بین جهانشناسی (هستیشناسی) با مسأله واحد از دیدگاه ادیان و مكاتب مختلف فلسفی پرداخته و جهان را از نظر برخی فلاسفه به منزله یك واحد در نظر گرفته كه تغییردهنده خویش است و از دیدگاه برخی دیگر واحد را به مثابه امری متعالی معرفی كرده و پس از آن نسبت بین «خود» با «واحد» پرداخته و وحدت بنیادی فاعل شناسایی و متعلق شناسایی (عالم و معلوم) را از دیدگاه مكاتب فلسفی بررسی نموده است. در فصل بعدی كتاب وی به مسأله شناخت و رابطه آن با عرفان پرداخته و تأمل در باب عرفان را به منزله جزئی از ساختار جهان بینی دانسته و معیارهایی برای تأیید ارزش معرفتی نظریههای مابعدالطبیعی در فلسفههای مختلف ارایه نموده است." |