• چکیده : |
,"قصههای این كتاب حول محور شخصیت پدر است و راوی داستانها اتفاقاتی را كه در زمان كودكی برای پدرش افتاده بیان میكند. در داستان «فضانورد كوچك» راوی از روزی تعریف میكند كه وقتی پدرش كوچك بود، صبح یكی از روزهای بهاری پول توجیبیاش را از مامانش میگیرد و برای خرید یك چیز خوشمزه بیرون میرود كه ناگهان چشمش به یك بادكنكفروش میافتد و تصمیم میگیرد كه با پولش یك بادكنك بخرد. او از بادكنكفروش رنگ مورد نظر خود را درخواست میكند، اما بلافاصله نظرش عوض شده و بادكنكی با رنگ دیگری میخواهد. بادكنكفروش بادكنكهایش را به او میدهد تا بادكنك مورد نظر را از میان بادكنكها انتخاب كند كه ناگهان بادكنكها او را به علت جثة كوچكش به هوا میبرند و او میان زمین و آسمان معلق میماند و اتفاقات تلخ و شیرینی برای او اتفاق میافتد. این كتاب مصور برای كودكان گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است." |