| • چکیده : |
,"نیكلای لسكوف مولف آثار بسیاری در ژانرهای گوناگون ادبی در ادبیات روسیه است. وی از نویسندگان مشهور روسیه، در نیمة قرن نوزدهم و معاصر تولستوی و داستایوفسكی است. كتاب حاضر یك داستان تراژیك است كه از زبان لیوبوف آنسیماونای پرستار برای راوی داستان نقل می‌شود. «آركادی»، مردی چهره‌پرداز در یك تئاتر بود كه زن‌ها را آرایش می‌كرد. لیوبوف در آن زمان دختری نوزده‌ساله و زیبا بوده است و این دو دلباختة هم می‌شوند. امكان بروز عشق برای آنها وجود ندارد، چون از طرف ارباب آنها جناب كنت عشق ممنوع است. شبی پس از اجرای یك تئاتر، آركادی و لیوبا با هم فرار می‌كنند. ماموران كنت آنها را پیدا می‌كنند و هر دو تبعید می‌شوند: لیوبوف به یك مزرعه و آركادی به میدان جنگ. جنگ و اتفاقات پس از آن سرنوشت آنها را تعیین می‌كند. در پایان كتاب اتوبیوگرافی از سكوف وجود دارد و تعدادی از عكس‌های زندگی خصوصی او ضمیمة آن است." |