• چکیده : |
,""سلنا" همهچیز دارد؛ در نمایشنام? دبیرستان نقش اول را به عهده دارد و همه او را ستایش میكنند. بنابراین وقتی شروع به دریافت گل پلاسیده از یك هوادار ناشناخته به نام "خورشید" میكند این تصور برایش به وجود میآید كه فقط یك هوادار بیآزار است. اما به زودی درمییابد كه خورشید در كارش جدی است؛ ابتدا یكی از همبازیهای وی در تصادفی مشكوك آسیب میبیند و سپس اتومبیلی او را زیر میگیرد. سلنا واقعا نمیداند این دیوانه از او چه میخواهد، تنها چیزی كه میداند این است كه بزرگترین هوادارش به بزرگترین كابوس او تبدیل شده است." |