| • چکیده : |
((هیس)) رمانی است نو كه به گونه ساختار شكنی به رشته تحریر درآمده است. داستان با توصیف شخصی كه گویا نامش((لوطی)) است، آغاز میشود .او میخواهد خود را بكشد، اما در میانه رمان متوجه میشود كه گویا مرده است و خود را پیش از آن كه بفهمد كشته است .((لوطی)) در انتهای رمان متعجب است از این كه چرا وقتی راه میرود جای پایش بر روی زمین نمیماند و هر آنچه هوس میكند آن را میبیند و مییابد .((هیس)) در واقع رمانی است درباره انسان و هوسهای او .شخصیت اصلی این رمان همچون بسیاری از آدمیان به دنبال اعمال و افكار خود است و نمیداند این حركات و رفتار چگونه از او سر میزند .لوطی در نهایت به رازی بزرگ دست مییابد ;رازی كه تاوان آن شاید جان اوست ... |