• چکیده : |
,"نام حاتم طایی در فرهنگ ما همشیه با سخاوت، كرم و بزرگمنشی همراه بوده است. نویسندهی كتاب حاضر به نقل 4 داستان كوتاه از ماجراهای زندگی وی با نام "حاتم و سردار شاه یمن"، "رعد"، "اسب بیمانند حاتم"، "یاد دوست" و "آرامگاه حاتم" میپردازد. در داستان "یاد دوست" آمده است: پس از آن كه حاتم درگذشت دوستان و آشنایان به تسلیت نزد خانوادهی وی گرد آمدند تا با آنان همدلی كنند. همه خود را مدیون حاتم میدانستند و در كنار هم به یادآوری خاطرات وی پرداخته بودند. چنان كه همسرش كه عمری شاهد بزرگواریها و سخاوتهایش بود در نقل خاطرهای میگفت: "روزی پیرمردی به در خانهی ما آمد. گرسنگی در عمق نگاه چروكیدهاش فریاد میكشید. سلام كرد و اندكی حلوا خواست. حاتم از من خواست ظرف بزرگی پر از شكر و حلوا به او دهم. او را گفتم: پیرمرد از تو اندكی حلوا طلب كرده است تا آتش گرسنگیاش را فرونشاند. چرا باید چندینبرابر نیاز او حلوایش دهم؟ حاتم لبخند همیشگی بر لب آورد و گفت: اگر او درخور حاجت خویش خواست جوانمردی آن حاتم كجاست؟ او به قدر حاجت خود از ما طلب كرده است و ما نیز به قدر كرم و همت خویش به او عطا میكنیم." |