• چکیده : |
,"«یاسی كوچولو» هیچوقت با روی خوش غذا نمیخورد و پدر و مادرش از این رفتار او ناراحت بودند. او سر میز غذا، بشقاب را برمیگرداند و گاهی وقتها هم به جای غذا، چیپس و پفك میخورد. یك روز خاله كیمیا به خانة آنها رفت و با دیدن كارهای بد یاسی تصمیم گرفت، باز هم به او كمك كند. او برای یاسی یك خرس كه روی شكمش زمانسنجی نصب شده بود خرید و مسابقهای ترتیب داد تا با زمانسنج معلوم شود كه چه كسی سر میز بیشتر میماند و غذا میخورد. یاسی كوچولو مسابقه را برد و فهمید كه باید غذا را با روی خوش و به طور كامل بخورد. داستان آموزندة حاضر برای كودكان گروه سنی «ب» تهیه شده است." |