• چکیده : |
,"مجموعهی حاضر، حاوی 3 فیلمنامه است با نامهای: یقین، مهمان، و مادربزرگ. برای مثال در "مادربزرگ"، مادربزرگی كه پس از مرگ همسرش، مسئولیت نگهداری شش فرزند را برعهده داشته، از زندگی خود میگوید. از این كه عموی بچهها سهم آنها را خورده و او این سهم را پس گرفته، از پسرش شهرام كه در آلمان زندگی میكند و دامادش، مسعود كه معتاد است و همسر دومش توانسته بعد از 33 سال او را ترك دهد و با همكاری یكدیگر، موسسهی تولدی دوباره را تاسیس كنند. نیز این كه مسعود به دلیل كمونیست بودن، اعدام میشود و پس از مرگ او همسرش پریوش و فرزندش، امین، تنها میمانند. در پایان فیلمنامه نیز اعلامیهی مادربزرگ با نواهایی از قرآن كریم به همراه پلاكاردهای موسسهی تولدی دوباره و تسلیت آنان، نشان داده میشود. پریوش با مشاهدهی جنازهی مادر فریاد میزند: "پدرمو كه ندیدم.... شوهرمو كه ندیدم... بذارید مادرمو ببینم و فریاد میزند خدا..."." |