• چکیده : |
نظام "در این رمان مردی است كه در سن پیری دچار بیماری آلزایمر شده و از زمان حال فاصله گرفته است .همسرش "شیدا "به زحمت میكوشد تا با یادآوری پیوندهای پیشین و دلبستگیهای گذشته او را به عالم واقع باز گرداند .به هنگام جوانی "نظام "و "سیروس "ـ برادر شیدا ـ به سبب فعالیتهای سیاسی در آلمان علیه دولت وقت ایران، از بازگشت به وطن محروم هستند" .حسام " برادر نظام دلباخته شیداست و درصدد خواستگاری از اوست، اما شیدا التفاتی به او نمیكند .از طرفی میان "نظام "و "شیدا "علایقی پدیدار شده كه "حسام " پس از اطلاع از آن، خود برای پیوند این دو تلاش میكند و ..." |