• چکیده : |
,""نبات"، قرار است در جشن بیست و دو بهمن، که در مدرسه اجرا میشود، شعری را دکلمه کند. اما او متوجه شده، دوستش الهام، خیلی علاقه دارد که این برنامه را اجرا کند. نبات تصمیم میگیرد کاری کند که الهام موفق به اجرای برنامه شود. بنابراین شبی، پس از خوردن آب یخ زیاد، پنجرهی اتاق را تا صبح باز میگذارد و به شدت بیمار میشود، حالا که صدای نبات کاملا گرفته، پس الهام میتواند به جای او شعر را دکلمه کند. مادر نبات که از ماجرا باخبر شده، تمام داستان را برای مسئولان مدرسه شرح داده و همه به این دختر کوچک با دیدهی مهر و محبت نگاه میکنند. کتاب حاضر، دربردارندهی چهار داستان کوتاه با عنوان یک روح کوچولو؛ عروسکی از بهشت؛ هدیه؛ و یک دوست خوب است." |