• چکیده : |
,"«نورا» كه سالهای میانی عمر خویش را میگذراند، برای تهی? گزارش و انجام مصاحبه، به سراغ دوست دوران كودكی خویش، «زلو» میرود كه به مبارز بزرگی تبدیل شده و اكنون در زندان به سر میبرد. زلو زن كردی است كه برای احقاق حقوق قوم خویش، به عنوان نماینده وارد مجلس شده بود اما تلاشها و مبارزاتش با سیاستهای دولت وقت تركیه موافق نبوده و به همین دلیل دستیگر و زندانی شده است. اولین لحظههای رودررویی نورا و زلو، به بحث و جدل میگذرد اما به محض این كه زندانی به ماهیت طرف مقابل خویش پی میبرد، ورق برگشته و مجادله و فریاد جای خویش را به زمزمههای دوستانه و یادآوریهای گذشت? دور میدهد. تمامی چند ساعتی را كه این دو دوست با هم میگذرانند، به بازگویی ماجراهای پس از جدایی آنها از یكدیگر میگذرد و چند دقیقه پایانی باز بحث به سیاست كشیده میشود. اما با وجود اختلاف نظر شدید در این مقوله، سرانجام نورا قانع میشود مقالهای در نكوهش اعدام رهبر كردهای كشور بنویسد و زلو میپذیرد برای بهبود شرایط زندگی قوم خویش اقدام به حركتهای انساندوستانهای بكند." |