• چکیده : |
راوی داستان ـ یانگ جو پارك "ـ دختر بچهای است كرهای كه به همراه خانواده برای زندگی به امریكا مهاجرت میكند .وقتی یانگ جو پارك چهار ساله برای نخستین بار لغت "می گوك "را كه در زبان كرهای به معنای آمریكاست ـ میشنود، اطمینان دارد كه این كلمه به معنای بهشت است .اما وقتی سال بعد خانوادهاش به كالیفرنیای جنوبی مهاجرت میكنند، او گذار از زندگی كرهای را بسیار دشوار و غیر قابل تصور مییابد .مشكلات بی شمار غیر منتظرهای رو در روی خانواده پاركهاست، از انگلیسی آموختن گرفته تا یافتن كار، حضور در مدرسه و ...كه این مشكلات ساختار شكننده خانوادهاش را خرد میكند .بزودی آنان تبدیل به چهار انسان غریبه میشوند كه در یك خانه زندگی میكنند و فقط جلوی غریبهها ظاهری تصنعی به خود میگیرند .با این وجود وقتی یانگ جو در خانه جدیدش از دوران كودكی پا به بزرگسالی میگذارد، آوای جدید غافلگیر كنندهای را میشنود كه نه كاملا كرهای است و نه امریكایی، بلكه مختص خودش است و این آوا به او اجازه میدهد حقیقت را بگوید .حقیقتی كه هیچ فرد دیگری در خانواده جرات بیانش را ندارد ...." |