| • چکیده : |
علی قهرمان اصلی داستان پس از شكست در عشق به بندرعباس می‌رود .او در آن جا در یك گل فروشی مشغول كار می‌شود .یك روز هنگام مرتب كردن قفسه‌ها با دیدن گل شقایق ایام گذشته در ذهنش تداعی می‌شود .او به یاد می‌آورد كه پیش از سفر به بندرعباس، به همراه پدر و مادرش در شیراز زندگی می‌كرد .و در آن شهر صاحب یك گل فروشی بزرگ بود .روزی دختری جوان به نام شقایق برای خرید چند شاخه گل وارد مغازه اومی‌شود .شقایق دختری است یتیم كه خانواده‌ای متمكن سرپرستی او را بر عهده دارد .شقایق تنها مایه دلخوشی پدر و مادری است كه او را یگانه وارث خودمی‌دانند .علی پس از دیدن شقایق به او دل می‌بازد .دو روز بعد شقایق به بهانه خرید گل دوباره به مغازه می‌آید .و در پی آن پیوندعاطفی میان آن دو محكم می‌شود .سرانجام علی از او خواستگاری می‌كند، ولی خانواده شقایق او را نمی‌پذیرند .با این همه، رابطه دوستانه آن دو همچنان ادامه می‌یابد تا این كه یك روز شقایق در بیمارستان بستری می‌شود و ... |