• چکیده : |
,"یونس (ع) به دستور خداوند به شهر نینوا آمد تا مردم را از بتپرستی نجات دهد، اما مردم نینوا به خدای بزرگ ایمان نیاوردند. حضرت یونس(ع) سوار كشتی شد و به راه افتاد. ناگهان دریا موج زد و نهنگی از آن بیرون آمد، مسافران از ترس فریاد كشیدند: نهنگ كشتی را میشكند و همه را میخورد. پس حضرت یونس قبول كرد كه خود را به داخل دریا بیاندازد. نهنگ او را بلعید. یونس شبانهروز دعا میكرد تا خدا او را از شكم نهنگ نجات دهد. خدا دعای یونس را برآورده كرد و یونس پیش مردمش برگشت. مردم هم به خدای یكتا ایمان آوردند. كتاب حاضر از مجموعة قصة پیامبران است كه با روایتی تازه، كلماتی ساده و نثری روان و تصویرسازی برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است." |