• چکیده : |
,"کتاب حاضر، مجموعهای است از خاطرات سروان سیدعادل موسوی در دوران اسارت که از قسمتهای متعددی تشکیل گردیده است و از آن جمله میتوان به فریاد آزادی؛ آغاز تجاوز؛ رویای دست نیافتنی؛ او از قبل آمرزیده بود؛ از اتاق ?? تا تکریت؛ آتشبس؛ و آزادی اشاره کرد. در بخشی از این خاطرات میخوانیم: «آقای ابوترابی پس از ادای نماز صبح تا غروب آفتاب در خدمت اسرا بود و آنها را ارشاد میکرد. من ایشان را حتی یک بار هم ندیدیم که تنها باشد تا من بتوانم با این بزرگمرد خلوتی بکنم. پس از چند روز، بالاخره لحظه موعود فرا رسید و آقای ابوترای را در محوطه دیدم که به تنهایی قدم میزند. بلافاصله به طرف ایشان رفتم و ایشان با خوشرویی از من استقبال کرد و وقتی از ایشان خواستم مرا ارشاد نماید، در مورد صبوری و تقیه با من صحبت کردند و من از شنیدن فرمایش این بزرگمرد، نیرو گرفتم.»" |