پس از كودتاي 28 مرداد 1332، محيطي كه آمريكا و انگليس انتظار آن را داشتند فراهم شده بود. از آن طرف، سپهبد زاهدي، عامل كودتا و نخست وزير وقت نيز مهيا بود تا رسماً نظر غارتگران بين‏المللي را تأمين كند و حكومت خود و سلطنت شاه را مستحكم سازد. در اين حال زاهدي براي جلب كمك‏هاي مالي آمريكا، تسليم درخواست‏هاي ويرانگر كارتل‏هاي نفتي غرب شد و اصل ملي شدن صنعت نفت را زير پا گذاشت. در نهايت قرارداد نفت ايران و كُنسرسيوم بين‏المللي نفت شامل 51 ماده و دو ضميمه مربوط به غرامت شركت نفت انگليسي و ماليات بردرآمد، توسط علي اميني و سهام‏السلطنه بيات به امضا رسيد كه در نتيجه آن، كنسرسيوم از جانب شركت ملي نفت ايران به انجام امور اكتشاف، استخراج و پالايش مي‏پرداخت. اين كنسرسيوم بدون در نظر گرفتن نفع ملي كشور، منابع نفتي را به حلقوم اجانب ريخت و سهم ناچيزي از آن را به مملكت بازگرداند. در اين ميان آمريكا به عنوان كشوري كه در جريان جنگ جهاني دوم كمترين خسارت را ديده بود، به گسترش سيطره نفوذ و سلطه خود پرداخت و اين سهم را هم از مبارزات خونين ملت ايران در شعار ملي كردن صنايع نفت به دست آورد. اين قرارداد سرانجام در 29 مهر 1333 ش با 113 رأي، موافق از 120 رأي مأخوذه در مجلس دوره هجدهم تصويب شد و دوره سلطه كنسرسيوم بر نفت ايران آغاز شد. در اين ميان اعتراض و مخالفت مردم و بزرگاني همچون آيت اللَّه سيدابوالقاسم كاشاني راه به جايي نبرد و بيگانگان، سال‏ها به چپاول منابع عظيم خدادادي اين مرز و بوم ادامه دادند.