پس از پيروزي حزب دموكرات آمريكا به رهبري جيمي كارتر، از آنجا كه او تز حمايت از حقوق بشر را اعلام كرده بود، تصميم گرفت تا اين نمايش تبليغاتي را به صورت عيني در كشورهاي وابسته‏اي مثل ايران به آزمايش بگذارد. به اين ترتيب با اعلام فضاي باز سياسي و حقوق بشر، صحنه سياسي - اجتماعي و اقتصادي ايران، يكباره از سمت شاهنشاهي ناب كه اصالت ملّيت ايراني آن روز را نشان مي‏داد به سوي كارتر گرايي خالص كه نشانگر وابستگي صد در صد بود، چرخش يافت و بار ديگر ايران، قرباني شيوه‏هاي تبليغاتي آمريكا و حل مشكلات داخلي سردمداران اين كشور امپرياليستي گرديد. كارتر نيز همچون كِنِدي رييس جمهور قبلي، به اين نتيجه رسيده بود كه ادامه سياست سلطه جويانه آمريكا در كشورهايي كه زير فشار استبداد داخلي و سلطه اختناق آور آمريكا به نقطه انفجار رسيده است، امكان‏پذير نيست و آمارها نشان مي‏داد كه عصيان اين ملت‏ها چون آتش زير خاكستر، با هر بهانه‏اي مي‏تواند شعله ور گردد. اعلان فضاي باز سياسي در حقيقت پاسخ مثبت محمدرضا پهلوي به كارتر بود كه تحولاتي در وضع زندان‏ها و زندانيان سياسي به وجود آورد. همچنين، تغييراتي ظاهري در اين زمينه‏ها براي نمايش به نمايندگان صليب سرخ جهاني و عفو بين المللي ايجاد گرديد و بخشي از محدوديت‏ها و فشارها عليه پخش اعلاميه‏ها، نوارها و رساله‏هاي عمليه حضرت امام خميني(ره) برداشته شد. سياست فضاي باز سياسي، نه تنها رژيم شاه را به اهداف سياسي خود نائل نكرده وتشنج و خشم ملت را نزدوده بود، بلكه مشكلات جديدي نيز بر انبوه مشكلات حل نشده قبل افزود، تا اين كه زمينه‏اي حياتي براي پيروزي نهضت اسلامي و سقوط رژيم پهلوي، در بهمن 1357 پديد آورد.