جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك تا سال 1283 ش (1904 م) كه براي نخستين بار ناوهاي جنگي انگلستان در ساحل آنها پهلو گرفته بود، جزيي از خاك ايران و تحت اداره بندرلنگه از توابع استان فارس بودند. در اين سال، انگلستان اين جزاير را به اشغال خود درآورد و ضمن پايين كشيدن پرچم ايران، مأمورين گمرك ايران را از آنجا اخراج نمود كه اين عمل شديداً مورد اعتراض دولت وقت ايران قرار گرفت. يك سال بعد، دولت انگلستان به علت ضعف حكومت مركزي، با يك اقدام موذيانه، پرچم اميرنشين شارجه را بر فراز جزاير مزبور به اهتزاز درآورد. در طول اشغال شصت و چهار ساله اين جزاير از سال 1283 تا 1347 ش دولت ايران حتي در بدترين شرايط سياسي از اعتراض به اشغال آنها خودداري نكرد. پس از جنگ جهاني دوم كه قدرت انگليسي‏ها در خليج فارس كاهش يافت، دولت انگلستان مراقبت از سه جزيره مزبور، را به شيخ‏نشين شارجه واگذار كردند و ساكنان جزاير، تابعيت شارجه گرفتند. در سال 1350 ش دولت ايران به دنبال واگذاري بحرين و به رسميت شناختن استقلال آن و صرف نظر كردن از حاكميت خود در آن جزيره نفت‏خيز، درصدد برآمد به نحوي، حيثيت از دست رفته خود را جبران كند. از اين رو، نيروي دريايي ايران، به يكباره در جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك كه از قديم الايام متعلق به ايران بود مستقر شدند و با سر و صدا، آن را توفيق بزرگ جنگي قلمداد نمودند. اين عمل با اعتراض شيخ نشين‏هاي امارت متحده عربي مواجه گرديد و آنان مدعي مالكيت جزاير شدند. هم‏چنين به دنبال اين ماجرا، دولت وقت عراق روابط خود را با ايران قطع نمود و پارلمان كويت، قطع رابطه با ايران را مورد بررسي قرار داد. در بسياري از كشورها عليه ايران تظاهراتي صورت گرفت و عراق به اخراج و آزار ايرانيان مقيم در آن كشور شدت بخشيد. سرانجام بابت مالكيت يا تصرف غيرقانوني شيخ‏نشين شارجه، دولت ايران مبلغ قابل ملاحظه‏اي به شيوخ پرداخت نمود و اوضاع تا حدودي به آرامش گراييد.