دولت ريگان به دنبال رسوايي ايران گيت، به منظور باز يافتن اعتبار خود در ميان كشورهاي عرب، با درخواست حكّام منطقه جهت اعزام نيرو به خليج فارس به بهانه حفاظت از كشتيراني آزاد موافقت نمود. اين اقدام همچنين به خيال تحريك و تحت فشار قرار دادن ايران و منحرف ساختن تمركز و توجه ايران بر ادامه جنگ تا پيروزي نهايي طرح‏ريزي گرديد. علي رغم مخالفت‏هاي وسيع اغلب اعضاي كنگره و ساير محافل سياسي آمريكا با اقدام جنگ‏طلبانه اين كشور در خليج فارس، دولت ريگان با سماجت و تلاش‏هاي گسترده سياسي - تبليغاتي و برخورداري از حمايت و همكاري صهيونيست‏ها و عواملشان در آمريكا، پس از مدتي توانست تا حدود زيادي منتقدان را خاموش سازد. رسانه‏هاي آمريكايي نيز تا مدتي اغلب، حملات به كشتيراني منطقه را ناديده گرفته و بيشتر به موفقيت عمليات اسكورت آمريكا و عدم وقوع حمله عليه كشتي‏هاي آمريكايي پرداختند. اين رسانه‏ها غالباً آن چه را كه حملات قايق‏هاي توپ‏دار ايران به تانكرهاي متعلق به عربستان و كويت و تانكرهايي كه عازم اين منطقه هستند مي‏خوانند با آب و تاب خاص و با هدف معرفي ايران به عنوان يك نيروي تندرو و تهديدكننده جريان آزاد كشتيراني در خليج‏فارس منعكس مي‏كرد و به ندرت از حملات وسيع عراق عليه تانكرهاي نفتي بين‏المللي ياد مي‏كردند. نيروهاي نظامي آمريكا مانعي بر افزايش حملات به نفت‏كش‏ها نشد به طوري كه رسانه‏هاي آمريكا نيز به آن اعتراف كردند. در نهايت وحشت نيروهاي آمريكا از حملات انتحاري ايرانيان و مخارج سنگين حضور آنان در خليج فارس باعث عقب نشيني مفتضحانه آن‏ها در اين روز گرديد.