لئونید برژنف رهبر پيشين اتحاد جماهير شوروي سابق در 19 دسامبر سال 1906م در خانواده‏اي فقير در اوكراين به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود وارد حزب كمونيست شد و مدارج ترقي را پيمود. بِرژنِف در طي سال‏هاي بعد با حمايت ويژه خروشچف، به كميته مركزي حزب كمونيست راه يافت و در جريان جنگ جهاني دوم، تحت نظر مستقيم خروشچف، در سمت كميسر سياسي ارتش سرخ در اوكراين خدمت كرد. بِرِژنف در جريان نوزدهمين كنگره حزب كمونيست شوروي، به توصيه خروشجف به عضويت كميته مركزي حزب كمونيست برگزيده شد و پس از مرگ استالين نيز تحت توجه و حمايت خاص خروشچف به سرعت در تشكيلات حزبي ترقي كرد. بِرژنِف در سال 1960م به سمت رياست هيأت رئيسه شوراي عالي اتحاد جماهير شوروي كه يك مقام تشريفاتي و معاون رياست جمهوري بود، انتخاب شد و در نهايتْ در سال 1964م به مقام معاونت خروشچف در رهبري حزب، ارتقا يافت. بِرِژنف در همين موقعيت حساس، هنگامي كه خروشچف براي استراحت در خارج از كشور به سر مي‏برد، به ولي نعمت خود خيانت كرد و موجبات بركناري او را از نخست وزيري و رهبري حزب كمونيست شوروي فراهم ساخت. از اين زمان، بِرِژنف 58 ساله رهبري شوروي سابق را به عهده گرفت. لئونيد بِرژنِف، پيرمردي از مجموعه امپراتوري پيرمردان در شوروي سابق بود كه حوادث مثبت و منفي فراواني را در دوران حكومت خود در داخل و خارج مرزهاي اين كشور تجربه كرد. او در حالي كه به سياست‏هاي تشنج‏زدايى اظهار شيفتگي مي‏كرد و براي هم‏زيستي مسالمت‏آميز تلاش مي‏نمود، از مسابقات تسليحاتي با رقباي غربي خود عقب نماند و بودجه عظيمي از كشورش را به توليد و انباشت انواع سلاح‏ها و برنامه‏هاي تسخير فضا اختصاص داد. وي صاحب دكتريني معروف به دكترين بِرِژنف بود كه بر اساس آن تمام كشورهاي سوسياليستي جهان به مثابه يك اردوگاه به شمار مي‏روند و با خلل آمدن به هر يك، بقيه بايد در رفع آن مداخله كنند. او معتقد بود كه پيوند نظامي، ضامن بقاي اردوگاه كمونيسم خواهد بود. بر مبناي همين دكترين بود كه در سال 1968م و 1979م، دستور تهاجم ارتش سرخ شوروي سابق به چكسلواكي و افغانستان را صادر كرد. چرا كه به نظر تئوريسين‏هاي حزب كمونيست، دفاع از نظام سوسياليستي در يك كشور، تنها، مسئله آن كشور نبود، بلكه در مرحله نخستْ، امري بود مربوط به كل نظام جهاني سوسياليستي، كه رهبري آن را شوروي در اختيار داشت. هم‏چنين مهم‏ترين پيمان‏هاي منع آزمايش‏هاي هسته‏اي ميان امريكا و شوروي، در دوران زمام‏داري او به امضا رسيد. در عرصه داخلي، اقدامات بِرژنِف را اين‏گونه مي‏توان بيان نمود: كنار نهادن روش محافظه‏كارانه و توقف استالين زدايى، كه به سركوب عناصر ناراضي و مخالف انجاميد؛ تقويت جايگاه و موقعيت سياسي حزب كمونيست، استفاده از تمامي ابزار و امكانات اداري در جهت كنترل فرهنگ و عقيده؛ افزايش نفوذ ارتش و كادر نظامي و نيز نظامي‏گري در عرصه تبليغات و آشناسازي دانش‏آموزان با عملكرد پيروزمندانه ارتش سرخ شوروي در جنگ جهاني دوم و بالاخره تأكيد فزاينده بر ناسيوناليسم روسي. اين مسائل البته به شخصيت بِرژنِف باز مي‏گشت كه در پرتو بهره‏برداري از اين مسائلْ قدرت خود را به اوج مي‏رساند و مقامات دبيركلي حزب كمونيست، رياست جمهوري و فرماندهي كل قواي مسلح را در اختيار گرفت. لئونيد بِرژنِف سرانجام پس از 18 سال رهبري بلامنازع شوروي، در دهم نوامبر 1982م بر اثر سكته قلبي در سن 76 سالگي درگذشت و يوري آندروپوف به جانشيني او انتخاب شد. در دوران رهبري بِرژنِف بر شوروي، حكومت اين كشور تا اقصي‏نقاط افريقا و آسيا گسترش يافت ولي آخرين ماجراجويى او در افغانستان به شكست انجاميد. دوران حاكميت بِرژنِف در نوعي از محافظه‏كاري همراه با شدت عمل خلاصه مي‏شد. تلاش در جهت كاهش اختلاف در سطح درآمدها، اجراي طرح‏هاي بزرگِ خانه‏سازي، امور بهداشتي و آموزشي، تمركز سياسي و ايدئولوژيك، افزايش هزينه‏هاي دفاعي و كاهش نرخ رشد اقتصادي، برخي از اقدامات و نتايج به دست آمده در دوره طولاني مدت حكومت بِرژنِف به حساب مي‏آيد. در دوران حكومت بِرژنِف، فساد در سازمان‏هاي حزبي و دولتي شوروي گسترش يافت، به طوري كه همين مسئله يكي از عوامل اصلي نابساماني‏ها و فروپاشي شوروي در كمتر از ده سال پس از مرگ او بود.