اردن از سال‏ها قبل از جنگ جهاني اول، به عنوان اميرنشين، بخشي از امپراتوري عثماني به شمار مي‏رفت كه پس از جنگ جهاني اول و شكست عثماني به تصرف نيروهاي انگليسي درآمد. از آن پس با تحميل خودمختاري اين منطقه به جامعه ملل، انگلستان در واقع زنجيره‏اي به هم پيوسته از سرزمين‏هاي تحت سلطه خويش از مديترانه تا خليج فارس تدارك ديد. در اين ميان از همان آغاز شكل‏گيري كشوري به نام اردن، انگلستان به صورت رسمي در حاكميت اين منطقه دخالت مي‏كرد و نفوذ خود را بيش از پيش در آن گسترش مي‏داد. با اين حال در اكتبر 1922م پيش نويس پيماني ميان اين دو كشور به امضا رسيد كه تا شش سال بعد، آن را به صورت علني مطرح نساختند. موانعي هم‏چون انقلاب قبائل محلي، سخت‏گيري‏هاي كارگزاران داخلي و سنگيني ماليات‏هاي كمرشكن باعث شد تا طرح علني اين پيمان به تعويق افتد. درنهايت، هنگامي كه حاكميت نظامي و امنيتي انگلستان بر اردن تثبيت شد، در بيستم فوريه 1928م اين پيمان چهره‏اي حقوقي به خود گرفت. بر اساس اين پيمان كه در اورشليم يا بيت المقدس به امضا رسيده بود، بازرسي دارايى اردن، حق امتيازها، قانون‏گزاري، نيروهاي نظامي، امنيت بيگانگان و حق اعلام حكومت نظامي در اردن، به انگلستان واگذار گرديد. در واقع، با امضاي پيمان اورشليم، اردن، بدون مشورت با لندن، در سياست خارجي و حتي داخلي خود، حق تصميم‏گيري نداشت. اين پيمان به ويژه در مورد مسائل نظامي، تمامي حقوق و اختيارات مربوط به نيروها و ادوات جنگي و حتي حق داوري در امور نظامي و نظاميان را به انگلستان واگذار كرده بود. در حقيقت، با اجراي اين پيمان، پرچم استعمار انگلستان به صورت كامل بر فراز حاكميت اردن به اهتزاز درآمد. پيمان اورشليم كه با اعتراضات فراوان تمامي مردم اردن مواجه شده بود تا پايان جنگ دوم جهاني اعتبار داشت و با اعطاي استقلال به اردن، اين پيمان نيز لغو شد هرچند كه شيوه‏هاي استعمار، به طريقي ديگر خود را در اين كشور نمايان ساخته است. (ر.ك: 22 مارس)