توماس جِفِرسون، سومین رئیس جمور امریکا، در 13 آوریل 1743م در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات خود، ابتدا به عنوان وکیل به خدمت پرداخت و با به دست آوردن موفقیت‏های پی در پی، به عضویت کانون وکلا درآمد تا این که به کنگره ملی امریکا راه یافت. جفرسون از آن پس مدارج ترقی را طی کرد و به مناصبی هم‏چون وزارت کشور و معاونت رئیس جمهور دست یافت و در نهایت در سال 1800م به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد. وی سال‏ها قبل از آن، پیشنهادی درباره الغاء بردگی داد که رد شد اما آن چنان بر سر این کار پافشاری کرد که به تصویب رسید. جفرسون هم‏چنین به هنگام نمایندگی کنگره امریکا، اعلامیه معروف خود را در زمینه استقلال قرائت کرد. او دو دوره ریاست جمهوری امریکا را برعهده داشت و علی‏رغم میل مردم برای انتخاب دوباره او به ریاست جمهوری، از این کار کناره گرفت. جفرسون مدعی دموکراسی و مخالف نظام سرمایه‏داری بود، با این حال، آشکارا از سلطه مطلق فردی بر کل جامعه و از تمرکز تمامی اختیارات ایالات در دست رئیس جمهور جانبداری می‏کرد. او هرگز این شیوه را نافی دموکراسی نمی‏دانست. او هم‏چنین با اینکه از آزادی‏خواهی و از حق همه مردم در برخورداری از مزایای اجتماعی سخن به میان می‏آورد، در عین حال از بزرگ‏ترین ملاکان برده‏دار در ویرجینیا محسوب می‏شد. به طور مثال زمانی که به ریاست جمهوری امریکا انتخاب می‏شد، تنها در یکی از مزارعش، بیش از یک‏صد و پنجاه برده سیاه‏پوست داشت که در تمامی ساعات روز به کارهای سخت و طاقت فرسا اشتغال داشتند. جفرسون در آغاز دوران دوم حکومت خود در سال 1804م، برای فرار از پرداخت حق تردد کشتی‏های امریکایى از دریای مدیترانه به دولت‏های شمال افریقا، کشتی‏های جنگی فراوانی را رهسپار این منطقه کرد و پس از حمله به بنادر شمال افریقا، از مطالبات مالی دولت‏های افریقایى جلوگیری به طوری که از آن پس، کشتی‏های اروپایى و امریکایى بدون پرداخت کمترین وجهی از این منطقه عبور می‏کردند. اما آن چه شخصیت جِفِرسون را برجسته ساخته، نظرات سیاسی و اندیشه‏های فلسفی اوست. جفرسون در تاریخ امریکا، یکی از مردانی است که جهانی‏ترین مغزها را داشت. او علاوه بر علایق فلسفی، سیاسی و تربیتی، در موسیقی نیز دارای استعداد بود؛ مخترعی توانا بود و از طالبان عمیق ادبیات، ریاضیات، گیاه‏شناسی، هواشناسی، جانورشناسی، نجوم، نژادشناسی و معماری به شمار می‏رفت. اما همه این علایقِ متفاوت از میل واحدی سرچشمه می‏گرفت و آن، میل کمک به هم‏وطنان خویش برای رسیدن به دانش بهتر و آزادی بیشتر و زندگی مرفه‏تر بود. هدف عمده او در زندگی، کمک به ایجاد و استقرار جامعه آزادی بود که در آن برای تمام افراد، فرصت مناسب جهت انجام وظایف اجتماعی و نیل به سعادت و خوشبختی‏های شخص وجود داشته باشد. جفرسون از هواخواهان جدّی تعلیم و تربیت برای همه، تساهل مذهبی و الغای بردگی بود. اساس اندیشه‏های سیاسی جفرسون، تساوی حقوق و تبدیل حکومت‏ها به دموکراسی بود. به نظر او، حکومت دموکراسی تنها حکومتی است که نمی‏تواند چه در ظاهر و چه در باطن برای همیشه با حقوق مردم ستیزه کند. فلسفه او بر پایه اصل اعتماد متقابل نهاده شده است. از دید جفرسون، به دلیل این که برخی غیرقابل اعتمادند نباید همه را نامعتمد به شمار آورد. توماس جفرسون 18 سال آخر عمر را در ملک شخصی خود به نویسندگی، کشاورزی و نواختن موسیقی پرداخت تا این که در چهارم ژوئیه 1826م در 83 سالگی درگذشت.