در حالي كه ايالات متحده امريكا درگير جنگ خونين ويتنام بود، در 30 آوريل 1970م، نيروهاي نظامي امريكا، از زمين و هوا به كامبوج، همسايه ويتنام حمله كردند و اين كشور آسياي جنوب شرقي را اشغال نمودند. ريچارد نيكسون، رئيس جمهور وقت امريكا، هدف خود از اشغال كامبوج را به دست آوردن فرصت كافي براي خروج سربازان امريكايى از ويتنام اعلام كرد. نيكسون در توجيه اشغال كامبوج مي‏گفت اگر در آزمايش‏هاي مختلف، امريكا به عنوان قدرت‏مندترين كشور جهان، مانند يك غول بيچاره عمل كند، هرج و مرج طلبان، ناسيوناليست‏ها و كمونيست‏ها بر ملت‏هاي جهان و جوامع مختلفْ حاكم خواهند شد و به اين شكل منافع امريكا و جهان سرمايه داري به خطر خواهد افتاد. اشغال كامبوج، امواج مخالفت‏هاي امريكايى‏ها را با جنگ‏طلبي‏هاي سردمداران ايالات متحده افزايش داد. شدت اعتراضات در امريكا به حدي بود كه گارد ملي اين كشور، دانشجويان امريكايى معترض در دانشگاه‏ها را به گلوله بست كه نمونه بارز آن، كشته شدن دانشجويان امريكايى در دانشگاه اوهايو بود. با افزايش اين موج اعتراض، كنگره امريكا با تصويب لايحه‏اي، نيكسون را مجبور كرد كه نيروهاي نظامي امريكا را تا ژوئيه 1970م از كامبوج خارج كند. در نهايت، امريكا در اواخر سال 1970م، به اشغال كامبوج خاتمه داد و خاك اين كشور را ترك كرد. با اين حال، امريكا، حكومت دست‏نشانده خود را در كامبوج بر سر كار آورد كه پس از شكست امريكا در جنگ ويتنام، اين دولت نظامي نيز سرنگون شد. جالب اين كه درست پنج سال پس از لشكركشي نظاميان امريكايي به كامبوج، همين غول بيچاره، در 30 آوريل 1975م از ويتنام نيز شكست خورد.