دولت‏هاي استعماري اروپا از سده‏هاي هجده و نوزدهم ميلادي، به دليل حضور و حكومت امپراتوري عثماني بر اكثر نواحي خاورميانه، در صدد تجزيه و كم كردن قدرت حاكميت عثماني بودند. شركت عثماني در جنگ جهاني اول و آغاز شكست‏هاي اين امپراتوري در جنگ، زمينه را براي تامين خواسته‏هاي شوم استعمارگران فراهم آورد و دولت‏هاي انگلستان و فرانسه، نمايندگان خود با نام‏هاي سِرمارك سايكس و فرانسوا پيكو را مامور اين كار كردند. امضاي پيمان استعماري معروف به قرارداد سايكس - پيكو پس از جنگ جهاني اول شرايط سياسي منطقه را براي تفكيك اراضي خاورميانه و تجزيه مستملكات آسيايى امپراتوري عثماني فراهم آورد. به موجب اين قرارداد كه نوعي تباني استعماري و توسعه طلبانه متفقين به شمار مي‏رفت، دولت‏هاي انگليس، فرانسه و روسيه، كشورهاي عربي را كه جزو قلمرو عثماني بودند، ميان خود تقسيم كردند. به اين ترتيب، عراق و اردن، تحت كنترل انگليس و سوريه و لبنان زير سلطه فرانسه درآمدند. هم‏چنين بخش‏هاي شمالي عراق و شرق تركيه در محدوده‏اي به وسعت 50 هزار مايل مربع به روسيه واگذار شد. خاك عراق و فلسطين به خصوص از آن جهت كه در مسير راه زميني انگليسي‏ها به مستعمرات آنان در هندوستان واقع شده بود و تماس آنان را با نيروها و پايگاه‏هايشان در خليج فارس و نواحي جنوبي ايران تسهيل مي‏كرد، ارزش سوق الجيشي و استراتژيكي فراواني براي بريتانيا داشت. فرانسه و انگليس در پي تقسيمات پيمان سايكس - پيكو با يك‏ديگر توافق كردند تا متصرفات خاورميانه‏اي خويش را به اميرنشين‏هاي متعدد تبديل نمايند و در هر اميرنشين، احساسات قومي، نژادي، زباني و مذهبي را عليه دولت عثماني برانگيزند تا راه شكست نهايي عثماني از درون هموارتر گردد. يكي از نتايج سياه اين قرارداد، زمينه‏سازي جهت تشكيل كشور يهودي‏نشين و نژادپرست اسرائيل در فلسطين اشغالي بود كه درحدود سه دهه بعد از امضاي اين قرارداد، عملي شد.