دولت‏هاي ايران و روم از ديرباز بر سر مسائل گوناگون مرزي، فرهنگي و مذهبي با يك‏ديگر به نزاع برمي‏خاستند و پس از هر مصالحه، باز هم جنگي ديگر به راه مي‏انداختند. پنجاه سال پس از صلح ميان دو امپراتوري بزرگ ايران و روم در دهه 60م، به دستور تراژان، امپراتور روم، حمله ارتش اين سرزمين به ارمنستان واقع در شمال غربي ايران آن روز آغاز شد. و بدين ترتيب از دهم ژوئن سال 110م دوران صلح پنجاه ساله ميان دو طرف به پايان رسيد. بهانه اين حمله ظاهراً بر سر انتخاب فرمان‏رواي ارمنستان بود كه خسرو پادشاه وقت سلسله اشكانيان معروف به اشك بيست و چهارم، بدون جلب رضايت دولت روم يكي از شاهزادگان اشكاني را به حكومت آنجا تعيين كرد. در اين ميان، هرچند كه پادشاه اشكاني هدايا و سفرايى را نزد امپراتور وقت روم معروف به تراژان فرستاد كه از وقوع جنگ خودداري كند اما امپراتور روم ضمن رد هدايا و پيشنهادات خسرو، اعلام كرد كه دوستي فرمان‏روايان از كردار معلوم مي‏شود نه از گفتار. با تهاجم لشكريان روم به ارمنستان، سپاه ايران پس از دو سال مقاومت، مجبور به عقب‏نشيني از ارمنستان گرديد. در اين زمان، فرمان‏رواي ارمنستان به تصور اينكه اگر نزد امپراتور روم برود، او از خلع و قتل وي صرف نظر خواهد كرد. از اين رو، نامه‏هايى مبني بر تسليم بي‏قيد و شرط براي تراژان فرستاد و خود نيز به اردوي امپراتور روم رفته، تاج خود را به وي اعطا نمود. اما امپراتور روم نه تنها تاج را برنگرداند، بلكه او را از خود راند و دستور قتل وي را صادر كرد. با اين حال، خسرو، پادشاه اشكاني ايران، با برانگيختن طرفداران ايران در ارمنستان، آن منطقه را به ايران ملحق كرد.