هربِرْتْ ماركوزه متفكر آلماني در 19 ژوئيه 1898م در يك خانواده اشرافي در برلينِ آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسط، در دانشگاه برلين و فرانكفورت به تحصيل فلسفه پرداخت و از فيلسوفاني هم‏چون مارتين هايْدْگر بهره برد. ماركوزه پس از چندي، به اتفاق تعدادي از هم فكران، مؤسسه پژوهش اجتماعي به نام مكتب فرانكفورت را پايه‏گذاري كرد و زماني كه تحت فشار آلمان نازي مجبور به ترك وطن و مهاجرت به امريكا شد، اين انيستيتو را به آن كشور منتقل نمود. وي در طي ساليان حضور در امريكا به تدريس در دانشگاه‏هاي آن كشور مشغول شد و به انتشار افكار خود ادامه داد. وي در زمينه اجتماعي بر اين باور بود كه انسان بايد از هرگونه قيد و بندي آزاد باشد. ماركوزه در اين راستا، مردم را به انقلاب غريزه‏ها دعوت مي‏نمود كه اين گونه عقايد اجتماعي و سياسي و اقتصادي، توجه محافل و جوانان در اروپاي غربي و امريكا را به خود جلب كرد. وي خود را منتقد جوامع صنعتي پيشرفته و افشاگر ضعف‏ها و عوارض مدنيّت امروزي مي‏دانست. ماركوزه اگرچه يك ماركسيست بود اما ماركسيسم شوروي سابق را خشك و خشن و انعطاف‏ناپذير مي‏دانست. او معتقد بود كه انجماد و تعصب در ذات ماركسيسم جاي ندارد و بايد با واقعيت منطبق گردد. اين نظريات، وي را به عنوان يك نئو ماركسيست معرفي كرد، گرچه در مطبوعات شوروي از وي به عنوان پيامبر قلابي نهضت چپ ياد مي‏شد. ماركوزه به اين مسئله اذعان داشت كه وضع و مفهوم پرولتاريا يا طبقه كارگري امروز نسبت به زمان ماركْسْ تفاوت كرده و تجزيه و تحليل طبقاتي جديدي از جامعه را ايجاد كرده است. وي با بيان اين عقايد و انتشار كتاب‏هايي هم‏چون قهرمان تمدن، انسان تك ساختي و ضد انقلاب و قيام، در رديف فيلسوفاني هم‏چون برترانْدْ راسِلْ و ژان پل سارْتْر قرار گرفت. هربرت ماركوزه سرانجام در 30 ژوئيه 1979م در 81 سالگي درگذشت.