سرپرسي شِلْلي، شاعر معروف انگليسي، در چهارم اوت 1792م در هورشام انگليس و در خانواده‏اي سرشناس به دنيا آمد. وي از خردسالي به دنياي ادبيات راه يافت و در شعر شهرت فراواني يافت. وي از ابتدا به همه قيود خانوادگي پشت پا زد و بيشتر در عالم خيال‏انگيز ذهن خود، به سر مي‏برد. شلْلي در دوره دانشگاه به رشته علوم و فلسفه علاقه‏مند شد و در 19 سالگي انديشه‏هاي فلسفي خود را در نوشته‏اي هجوآميز با عنوان ضرورت انكار خدا منتشر كرد كه به اخراجش از دانشگاه و انزواي او انجاميد. وي در سال‏هاي بعد آثار ادبي ديگري منتشر نمود و با سفر به ايرلند، دوران آوارگي شِلّي آغاز شد. شلْلي در سفر نيز دست از كار برنداشت و منظومه‏هاي متعددي خلق كرد. آثار شلي لطيف، احساساتي و بي‏شائبه است و به او ارزش و مقام معنوي داده است. شلي هميشه طرفدار و مبلغ عشق و صفا و آزادي بود و در همه عمر كوتاه خود با ستمگران و زورمندان مبارزه كرد. وي خيلي زود فهميد كه بزرگ‏ترين حادثه عصر، انقلاب كبير فرانسه است و خود در راستاي افكار اين انقلاب، قهرمان آزادي شد. بسياري از نويسندگان، شلْلي را بزرگ‏ترين ايده‏آليست و آرمانگراي انگلستان و منادي دنياي نو لقب داده‏اند. مهم‏ترين آثار شلي عبارتند از عصيان اسلام، روح تنهايى و از بند رَسته. منظومه عصيان يا طغيان اسلام، تمثيلي بود از انقلاب فرانسه، هنگامي كه بي‏نوايى و فقر و ستم و وضع غم‏انگيز توده مردم، عصيان به بار آورده بود. هدف شلي در اين منظومه، بيدار كردن حس آزادي‏خواهي و عقايد عدالت‏خواهي در مردم بود. اين منظومه كه در عين حال از تغزلي پرشور و اميدي والا برخوردار بود، ظهور اين جادوگر شعر را اعلام كرد. شلي بر اين عقيده بود كه رسالتي به عنوان مصلح اجتماعي دارد و آن‏چه موجب نزديكي و دوستي او با برخي ادباي بزرگ زمان گرديد، همين افكار آزادي‏خواهانه و عصيان بر ضد تنگ نظري و انجماد فكري جامعه بود. آثار اين دوره شلي، به او شهرتي جهاني بخشيد. ولي مشهورترين شعر او قطعه چكامه‏اي تقديم به باد مغرب است كه نه تنها بهترين اثر منظوم شلي به شمار مي‏رود بلكه منتقدين ادب در انگلستان در طول صد سال اخير، آن را عالي‏ترين اثر غنايى انگلستان و يكي از بزرگ‏ترين آثار منظوم جهان شمرده‏اند. زندگي و فوت شلي نيز رمانتيك و شاعرانه بود زيرا وي در زندگاني كوتاه خود، عشق و شهرت و افتخار و تبعيد و غربت و ناكامي، همه را آزموده و آخر نيز در آن هنگام كه نبوغ او به حد اعلاي درخشندگي خويش رسيده بود، هم‏زمان با سي‏امين سال‏روز تولدش، در چهارم اوت 1822م، دور از وطن بر اثر غرق قايقش در درياي مديترانه، چشم از جهان فرو بست. درباره شلي گفته‏اند كه وي بالاترين مقام را در شعر غنايي دارد، مقامي كه هرگز كسي نخواهد توانست او را از آن، پايين بكشد.