روسيه، قرن بيستم را با آرامش نسبي آغاز كرد ولي اين آرامش ظاهري بود و فعاليت‏هاي زيرزميني بر ضد رژيم تزاري كه در نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز شده بود به سرعت رشد مي‏يافت. پس از شكست روسيه از ژاپن، فشار نيروهاي مخالف حكومت افزايش يافت و تزار براي كاستن از ميزان اعتراضات، به توصيه عده‏اي از مشاوران خود، در روز نوزدهم اوت 1905م طي فرماني تشكيل يك مجلس مشورتي به نام دوما را اعلام كرد. اين مجلس كه قدرت قانون‏گزاري نداشت در عين حال كه يك عقب‏نشيني آشكار از طرف تزار در برابر افكار عمومي محسوب مي‏شد براي تامين خواست‏هاي مردم و گروه‏هاي سياسي كافي نبود و در نتيجه نه فقط مشكلي را حل نكرد، بلكه جرأت وجسارت بيشتري به مردم بخشيد تا دست به مبارزه جدي‏تري براي تامين خواست‏هاي خود بزنند. تزار در گام بعد، باز هم امتيازاتي به مخالفان خود داد ولي اين امر هم انقلابيون را راضي نكرد تا اينكه زمينه بركناري و سقوط تزار و سرنگوني پادشاهي در اين كشور فراهم شد.