فريدريش لئوپولْدْ فون هارْدِنْبِرْگْ، با نام مستعار نُواليس، اديب معروف آلماني در دوم مارس 1772م در خانواده‏اي اصيل در آلمان به دنيا آمد. وي در جريان تحصيلات دانشگاهي خود با اساتيد ادب و فلسفه زمان خود آشنايى يافت و از آنان تأثير فراواني پذيرفت. نواليس پس ازپايان تحصيلاتش در رشته ادب و حقوق قضا، به كار مشغول شد. در همين دوره بود كه انديشه نوشتن در مغز او راه يافت، اما فعاليت ادبي در نظر نواليس، تنها وسيله‏اي براي شكل دادن شخصيت خويش بود. وي عالم عيني را ساخته تخيل و تصورات ذهني مي‏پنداشت و كشف و شهود معنوي را وسيله دست يافتن به واقعيتِ اصلي. در نظر نواليس، رؤيا از قدرتي برخوردار بود كه هر گونه حال و وضع خارجي را مي‏توانست تغيير دهد. خدايى كه او در جستجوي آن بود، خدايى بود كه پيوسته در كُنه وجود بشر جاي دارد و تنها هدف عالي زندگي، نزديك‏تر شدن به اين مركز الهيِ روح است. بنابراين عشق‏هاي زميني آدميان وسيله‏اي هستند براي راه يافتن به عالم الوهيت. نواليس در سال‏هاي پاياني قرن هجدهم ميلادي، منظومه معروف سرودهاي شب را منتشر كرد. در اين منظومه، شبْ، تعبير و تفسيري شاعرانه بود از سعادت ابدي و احساس رهايى از عالم هستي و استغراق در جذبه الهي كه عشق محبوب با نوعي عشق الهي در مي‏آميزد. شاعر خود را به عالم وحدت مافوق بشري مي‏سپارد، ابديت را در وجود خود مي‏بيند و به مبدأ اصلي باز مي‏گردد. نواليس درسال‏هاي بعد، رمان هاينريش فون را نگاشت و قطعاتي به نظم سرود. با اين حال عمر او دوام چنداني نيافت و سرانجام در 10 اكتبر 1801م در 29 سالگي درگذشت. نواليس از بزرگ‏ترين شاعران غنايى و از هنرمندترين نويسندگان رمانتيك آلمان است. علاقه به كشف اسرار طبيعت، عشقي كه جز عشق الهي رنگي نپذيرفت، حسرت بهشت مفقوده، عقيده به وحدت عالم وجود و ابديت بخشيدن به عالم پس از مرگ، موجب شده است كه آثار نواليس از بياني در عالي‏ترين نوع رمانتيسم برخوردار گردد. شعر نواليس به صورتي انكارناپذير از خوش‏آهنگ‏ترين اشعار ادبيات آلمان است. نواليس، موسيقي را هنري عالي مي‏دانست كه بدون واسطه عالم عيني، درون ما را آشكار مي‏سازد. سرودهاي شب اثر نواليس، بعدها به عنوان سرود رسمي كليساي پروتستان آلمان قرار گرفت.