با شروع جنگ جهاني اول، انگليس به بهانه جلوگيري از نفوذ آلمان در خاورميانه، با نيروي نظامي خود از دهانه اروند رود به عراق كه تحت حكومت امپراتوري عثماني بود، حمله كرد و تا پس از جنگ نيز در آن مناطق حضور داشت. با پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، دولت‏هاي استعمارگر فرانسه و بريتانيا، سرزمين‏هاي اين امپراتوري در خاورميانه را بين خود تقسيم كردند. بر اين اساس، بريتانيا نيز اداره امور كشور عراق را به دست گرفت و با تأييد جامعه ملل، قيموميت اين كشور را بر عهده گرفت. اين مسئله بر مخالفت مردم عليه حضور انگلستان افزود. در همين راستا، قيام مردم عراق در سال 1920م به رهبري روحانيان و عالمان بزرگ اسلامي آغاز شد و هدف آن بيرون راندنِ اشغال‏گران انگليسي و ايجاد حكومتي مستقل، با رعايت موازين اسلامي بود. در اين ميان، فتواي تاريخي و نيز پيام عالم و مرجع بزرگ زمان، ميرزا محمدتقي شيرازي، حاوي نكاتي اساسي بود: مطالبه حقوق مشروعه، برقراري حكومت اسلامي، استقلال عراق، نياز به اتحاد تمامي مسلمانان در اين حركت، پرهيز از اخلال در امنيت و مخالفت با يك‏ديگر مسائلي بود كه مورد تأكيد رهبري انقلاب قرار گرفت. با اوج‏گيري انقلاب و گسترش تظاهرات و مخالفت‏هاي مردمي با حضور انگلستان، نماينده اين كشور كوشيد انقلابيون را به عنوان اشراري كه حقوق فقرا و ضعفا را پايمال مي‏كنند، قلمداد نمايد و وظيفه خود را سركوبي آنها بداند. اما ميرزاي شيرازي، جنبش مردم عراق را در راستاي مطالبه حقوق حياتي و مشروع ملت مسلمان تلقي نمود و حضور نيروهاي نظامي انگلستان را مغاير با عقل و اصول عدل و منطق دانست. به هر حال رهبران ديني و مردم مسلمان عراق، در اين قيام بزرگ، دلاوري‏هاي بسياري از خود نشان دادند، اما سرانجام نيروهاي انگليسي با سركوب شديد و كشتار شمار زيادي از مردم مسلمان عراق، قيام اسلام‏خواهي آنان را فرونشاندند. اين انقلاب اگرچه به علل مختلف از جمله محدوديت مالي انقلاب، كمبود سلاح و مهمات، رسيدن نيروهاي كمكي انگلستان، پايين بود آگاهي سياسي مردم و سرانجام فوت ميرزاي شيرازي در اواسط انقلاب به شكست انجاميد اما به دست آمدن استقلال عراق، شكسته شدن قدرت انگلستان، مشخص شدن اثرات حمايت از علماي دين و تأثيرپذيري مردم ايران در مخالفت با قرارداد انگليسي وثوق‏الدوله از نتايج مثبت انقلاب 1920 عراق بود.