ژنرال فرانچسكو فرانْكو، ديكتاتور پيشين اسپانيا در چهارم دسامبر 1892م در اسپانيا به دنيا آمد. وي در جواني وارد ارتش شد و پس از چند سال، مدارج ترقي را پيمود تا اينكه در 42 سالگي به رياست ستاد ارتش اسپانيا دست يافت. فرانكو در سال 1936م در رأس نظاميان سلطنت طلب و شورشي عليه حكومت جديد جمهوري اسپانيا وارد جنگ شد و همين شورش، منجر به جنگ داخلي 2/5 ساله در اين كشور گرديد. وي در نهايت در طي اين درگيري‏ها با كمك و حمايت آلمان و ايتاليا موفق به تثبيت قدرت خود شد و در سال 1939م، زمام امور اسپانيا را در دست گرفت. فرانكو به محض به قدرت رسيدن، فعاليت كليه احزاب به جز حزب فالانژ را ممنوع اعلام كرد. او عناوين رئيس مملكت، نخست وزير و فرمانده كل نيروهاي مسلح را برخود نهاد و اعلام نمود كه فقط در مقابل خدا و تاريخ مسئول است. فرانكو با وجود اينكه حكومت خود را مديون هيتلر و موسوليني بود، اما حاضر نشد تا در جنگ جهاني دوم شركت كند. وي با اينكه سياست بي‏طرفي در پيش گرفت با اين حال در تبليغات و موضع‏گيري‏هاي سياسي از هيتلر دفاع مي‏كرد. هنگامي كه در سال 1941م هيتلر به شوروي سابق حمله برد، فرانكو نيروي دريايى اسپانيا را در اختيار آلمان قرار داد تا از آن عليه شوروي استفاده شود. به همين دليل پس از پايان جنگ جهاني، اسپانيا مورد محاصره اقتصادي متفقين قرار گرفت و از عضويت در سازمان ملل و ناتو محروم گرديد. وي قانون جانشيني و موروثي حكومتي اسپانيا را بر اساس رژيم سلطنتي مقرر كرد و پس از يك همه پرسي در سال 1947م، قدرت بلامنازع اسپانيا شد. سياست فرانكو در سال‏هاي پس از جنگ جهاني دوم همواره بر پايه نزديكي به غرب و به ويژه امريكا از جهات سياسي و اقتصادي بوده است. او در سال‏هاي حكومت خود از يك سو بر بهبود وضع اقتصادي اسپانيا و از سوي ديگر بر سركوبي فعاليت‏هاي سياسي مخالفان متمركز بوده است. فرانكو در تمام طول دوران حكومت خود، در محافل جهان به عنوان ديكتاتور شهرت داشت، تا اين‏كه در بيستم نوامبر 1975م پس از نزديك به سي و هفت سال حكومت بر اسپانيا، در 83 سالگي درگذشت. علي رغم تلاش فرانكو براي موروثي كردن سلطنت، پس از مرگ او، حكومت به خاندان سلطنتي قبلي بازگشت.