پس از كودتاي ناپلئون بُناپارت در نهم نوامبر 1799م و به دست گرفتن قدرت، وي در مقام كنسول اول فرانسه، مقدمات امپراتوري خود را فراهم ساخت و به عنوان ناجي انقلاب شهرت يافت. دومين گام ناپلئون براي رسيدن به قدرت مطلقه، تجديدنظر در قانون اساسي سال 1800م و تصويب قانون جديدي در ماه اوت سال 1802م بود كه مقام او را به عنوان كنسول مادام‏العمر تثبيت مي‏نمود و مجالس قانون‏گزاري را عملاً تابع او مي‏ساخت. دو سال بعد ناپلئون تصميم گرفت در قالب عنوان امپراتور فرانسه، رژيم سلطنتي موروثي را به فرانسه باز گرداند. از اين‏رو، وي پس از انجام مقدمات كار، اين تصميم را در يك همه‏پرسي از تصويب مردم گذراند. ناپلئون كه ايتاليا و مقر حكومت پاپ‏ها را نيز تحت سلطه خود داشت، پاپ را وادار كرد براي حضور در مراسم تاج‏گذاري او به پاريس برود و با دست خود، تاج امپراتوري فرانسه را بر سر او بگذارد. در اين مراسم كه روز دوم دسامبر 1804م در كليساي نوتِردام پاريس برگزار شد، ناپلئون تاج‏گذاري كرد و همسر خود را نيز امپراتوريس و ملكه فرانسه خواند. به اين ترتيب دوره جمهوري اول فرانسه كه از 22 سپتامبر 1792م، پس از الغاي رژيم سلطنت، آغاز شده بود به پايان رسيد و 26 روز بعد، در 28 دسامبر 1804م اين جمهوري رسماً پايان پذيرفت. دوران امپراتوري ده ساله ناپلئون از سال 1804م تا 1814م، دوران فتوحات پي در پي و گسترش قلمرو امپراتوري او در سراسر اروپاست. ناپلئون هر نقطه‏اي را كه فتح مي‏كرد، يكي از برادران يا بستگان خود را به پادشاهي آن‏جا منصوب مي‏نمود و قدرت و محدوده امپراتوري خود را افزايش مي‏داد. اما اين وضعيت دوام چنداني نيافت و با آغاز شكست‏هاي ناپلئون، وي پس از خلع از قدرت، به يكي از جزاير تبعيد شد.