لويى ناپلئون، برادرزاده ناپلئون بُناپارت از جواني درصدد بود كه جانشين عموي امپراتور خود شود. وي در ابتدا خواهان سلطنت بود اما چون مردم در جريان انقلاب سال 1848 در فرانسه، خواهان استقرار جمهوري بودند، از سوداي سلطنت دست برداشت و خود را نامزد مقام رياست جمهوري كرد. جذبه نام ناپلئون بُناپارت به پيروزي لويى ناپلئون در نخستين انتخابات رياست جمهوري فرانسه در دسامبر 1848م كمك كرد و لويى ناپلئون كليه رقيبان قدرت‏مند و معروف خود را در اين انتخابات شكست داد. وي در سه سال اول رياست جمهوري خود در چهارچوب قانون اساسي جمهوري دوم فرانسه حكومت كرد و از حدود اختيارات قانوني خود پا فراتر نگذاشت، ولي انتقاداتي كه در مطبوعات و مجلس ملي فرانسه از روش او در حكومت آغاز شده بود وسوسه قدرت مطلقه را در او بيدار كرد. از اين رو در دوم دسامبر سال 1851م با يك كودتا بر اختيارات خود در مقام رياست جمهوري افزود و صداهاي مخالف را، خاموش كرد. درست يك سال بعد، در روز دوم دسامبر 1852م، لويى ناپلئون، الغاء رژيم جمهوري و استقرار مجدد رژيم سلطنتي را اعلام داشت و خود را امپراتور فرانسه خواند. لويى ناپلئون براي بهره‏برداري بيشتر از جذبه نام ناپلئون، خود را ناپلئون سوم لقب داد ولي بعد از انتشار شعر هجوآميزي از طرف ويكتور هوگو، نويسنده و شاعر معروف فرانسوي درباره او تحت عنوان ناپلئون كوچولو، در ميان مردم فرانسه بيشتر به اين لقب شهرت داشت. حكومت 22 ساله ناپلئون سوم كه در چهار سال اول آن عنوان رياست جمهوري و در 18 سال باقي‏مانده، عنوان امپراتوري داشت، سرانجام با شكست مفتضحانه نيروهاي فرانسه در جنگ‏هاي فرانسه و پروس در سال 1870م به پايان رسيد. ناپلئون سوم در اين جنگ اسير شد و دو سال آخر عمر خود را در حال تبعيد در انگلستان سپري نمود.