گوستاو فلوبر يكي از نويسندگان طراز اول فرانسه، در 12 دسامبر 1821م در شهر روان فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي راهي پاريس شد و به فراگيري علم حقوق، پرداخت. فلوبر از جواني به ادبيات عشق مي‏ورزيد، از اين رو حقوق را رها كرد و براي رهايى از سر و صداي پاريس، در ويلايى در منطقه‏اي طبيعيْ، زندگي را ادامه داد. وي در طي اين سال‏ها آثاري را به نگارش درآورد و به شهرت فراواني رسيد، هرچند مخالفت‏هايى را نيز برانگيخت. هنر فلوبر در نوع خود بي‏نظير است. او گرچه آثار متعددي ندارد ليكن همان چند كتابش هر يك از شاه‏كارهاي جهان ادب به شمار مي‏رود. در دوراني كه رمانتيسم و احساس‏گرايى اوج ترقي خود را مي‏پيمود، فلوبر در ترويج رئاليسم و واقع‏بيني و حقيقت‏جويى تلاش فراواني نمود و موفقيت زيادي نيز به دست آورد. درچشم فلوبر فقط متفكرين و هنرمندانْ، آدم حساب مي‏شوند زيرا در نظر او هيچ چيز به قدر معرفت، ارزش ندارد و هنر نيز در قاموس او چيزي جز راه وصول به معرفت نيست. او معتقد است كه عقايد مذهبي و فلسفي، دست‏خوش تبديل و زوال است و تنها هنر، ثابت و پايدار مي‏باشد. هنر با انگيختن احساس زيبايى پرستي، در دنيا نفوذ مي‏كند و حتي خود قادر است دنياي تازه‏اي بسازد كه همان شاه‏كار هنري است. فلوبر در واقع خط رابط يا نقطه پيوندي است ميان دو عصر كه جريان رمانتيسم رابه رئاليسم وصل مي‏كند. در شيوه انشاي فلوبر، كلمه‏ها بسيار بجا و مناسب و در جاي صحيح نشانده شده است. تجسم و برجستگي وصف‏ها، بسط معاني و مفاهيم و دقت وسواس و وجدان هنري و زيركي فراوان در تجزيه و تحليل، فلوبر را از استادان مسلم جهان در فنّ داستان‏نويسي ساخته است. درباره وي گفته‏اند: نخستين هنر فلوبر در نويسندگي كه به محض نظر افكندن به آثارش به چشم مي‏خورد، قالب و شكل داستان است كه نزد نويسندگان، كم نظير است و نزد عامه مردم، نامرئي. در واقعْ قدرت اثر، چنان خوانندگان را تحت تسلط خود قرار مي‏دهد كه بي‏آن كه باور داشته باشند، حتي در قعر وجودشان رسوخ مي‏يابد، هم‏چون خورشيد كه نابينايان را گرم مي‏كند، بي‏آن كه نورش را به چشم ببينند. برخي از آثار فلوبر بدين قرارند: تربيت احساساتي، نوامبر، مكاتبات در 13 جلد، مهمان نواز و مهم‏ترين اثرش با نام مادام بواري. گوستاو فلوبر سرانجام در 8 مه 1880م در 59 سالگي جان سپرد.