كشور ژاپن ازسال‏هاي قبل از جنگ جهاني دوم با حمله به سرزمين‏هاي اطراف، برخي از آن مناطق را به اشغال خود درآورد؛ با اين وجود در دو سال اول جنگ جهاني دوم از ورود رسمي به صحنه جنگ پرهيز مي‏كرد و حتي در 13 آوريل 1941م با شوروي پيمان عدم تجاوز امضا نمود. با اين حال بسياري از سران حكومتي و نيز نظاميان اين كشور خواهان ورود به صحنه اصلي جنگ و استفاده از فرصت به دست آمده براي گسترش حاكميت خود در منطقه جنوب شرقي آسيا بودند. در اكتبر 1941م، با استعفاي نخست‏وزير وقت ژاپن، ژنرال هيدْكي تويو نظامي برجسته اين كشور جانشين وي شد و در حالي كه براي ورود رسمي به جنگ ترديدهايى وجود داشت، وي از رهبران مدافع جنگ به شمار مي‏رفت، ضمن آن كه در اين مقطع، ژاپن به طور كلي تحت حاكميت نظاميان قرار گرفته بود. دو ماه بعد در هفتم دسامبر 1941م، به دستور تويو و با حمله بمب افكن‏ها و جنگنده‏هاي ژاپن به پايگاه دريايى امريكا در بندر پرلْ هارْبورْ، ژاپن رسماً در جبهه متحدين وارد شد و سپس مناطق وسيعي در منطقه آسياي جنوب شرقي از جمله تايلند، مالزي، سنگاپور، هنگ‏كنگ، فيليپين و اندونزي را به اشغال خود درآورد. هم‏چنين در اين زمان بود كه كاميكازه‏ها كه با عمليات انتحاري خود، كشتي‏هاي امريكايى و اهداف ديگر را نابود مي‏كردند، به پيشنهاد تويو پديد آمدند. در نيمه‏هاي جنگ دوم جهاني، ژنرال تويو استعفا كرد ولي ژاپن هم‏چنان به جنگ خود ادامه داد. با بمباران هسته‏اي هيروشيما و ناكازاكي و تسليم ژاپن، محاكمه رهبران نظامي اصلي ژاپن آغاز شد و پس از محاكمه‏اي طولاني، سرانجام ژنرال تويو و شش تن ديگر از فرماندهان نظامي ژاپن در روز 23 دسامبر 1948م در توكيو به دار آويخته شدند. پس از اعدام، اجساد اين هفت تن را سوزاندند و خاكستر آن را به آب‏هاي اقيانوس ريختند.