درگذشت "كِلِمِنْسْ مِتِرنيخْ" صدراعظم معروف و مقتدر اتريش (1859م)
كلمنس وِنتِسل لوتار مِتِرنيخ شاهزاده و سياستمدار معروف اتريش در اولين روز اوت سال 1773م به دنيا آمد. وي از سنين جواني وارد عرصه سياست شد و از 36 سالگي به عنوان وزيرخارجه اتريش انتخاب گرديد و از همين زمان مقام صدراعظمي اين كشور را نيز بر عهده گرفت و تا حدود 40 سال بعد، به صورت چهره اصلي سياست اروپا مطرح بود. مترنيخ ابتدا كوشيد اتحاد بافرانسه را عملي سازد. اما پس از عدم موفقيت در ميانجيگري ميان متحدين و ناپلئون بُناپارت، به متحدين پيوست و چون سياست خارجي كشورش را نيز بر عهده داشت توانست مقام بين المللي اتريش را بالا ببرد و در نتيجه در كشاندن كشورهاي اروپايى به ائتلاف و دسته بندي عليه فرانسه توفيق يافت. وي كه سياستمداري محافظهكار بود هر كجا اثري از انقلاب و قيام مردمي مشاهده مينمود آن را با بيرحمي فراوان سركوب ميكرد. مترنيخ بر اين عقيده بود كه با حفظ وضع موجود ميتوان نظم و آرامش را بر قرار ساخت. جاسوسي، سانسور و سركوبي مسلحانه جنبشهاي آزاديخواهي، از مشخصات اصلي سياست او بود. سه اصلِ پشتيباني از حاكميت مطلق، جلوگيري از تمايلات ناسيوناليستي و حفظ وضعِ موجود، از مختصات عمده مدام و مسلك مترنيخ به شمار ميرفت. در واقع اصول مترنيخ واكنشي بود نسبت به انقلاب فرانسه و عقائد و افكاري كه از آن ناشي ميشد. با اين حال اعلام دكترين مونروئه رئيسجمهور امريكا مبني بر عدم حق دخالت اروپا در منطقه امريكاي جنوبي باعث شد تا مرام مترنيخ در دنياي جديد متوقف شود و بيشتر كشورها را از همراهي با مترنيخ باز دارد. بنابراين تصميم انگلستان مبني بر جايگزين كردن سياست تجاري و اقتصادي به جاي سياست نظامي و نيز وقوع انقلابات داخلي در كشورهاي مختلفِ اروپايى، از علل زوال و انحطاط مرام و انديشه مترنيخ به حساب ميآيد. مترنيخ در مقام يك اتريشي متعصب در همه احوال منافع كشورش را بر ديگران ترجيح ميداد اما با اين همه، به علت اعمال شيوههاي ديكتاتوري مورد نفرت مردم كشورش بود. عصر مترنيخ كه سالهاي 1815 تا 1848م را پوشش ميداد. با انقلابهاي سال 1848 كه همه اروپا را فرا گرفت به پايان رسيد و با سرنگوني و فرار او از اتريش در سال 1848 دوره 40 ساله زمامداري وي نيز خاتمه يافت. كلمنس مترنيخ سرانجام در 29 دسامبر 1859 در سن 86 سالگي درگذشت.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}