به سال 1336 در خانواده ای مذهبی و دوستدار اهل بیت (ع) زاده شد. در شش سالگی قدم به مدرسه گذاشت و با استعداد خوبی که داشت، همواره در درسهایش موفق بود. او علاوه بر تحصیل ، به مطالعات و فعالیتهای مذهبی علاقه مند بود و در مجالس مذهبی ، با شور و اشتیاق حضور می یافت. پس از گذراندن دوره ابتدایی، وارد دبیرستان شد و در آن مقطع با برخی مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد. او در شروع انقلاب اسلامی ، در سال آخر دبیرستان تحصیل می کرد. چراغی ، مدتی پس از شروع جنگ تحمیلی ، در کنار دیگر فرماندهان ، در غرب ، به مبارزه و فعالیت خود ادامه می دهد و پس از اعزام تیپ 27 محمد رسول الله (ص) به جنوب، همراه نیروهای تیپ راهی آن جا می شود . او از اواسط سال 1360 تا اواخر تیر ماه 1361 ، فرماندهی «گردان حمزه» را به عهده می گیرد و با این مسؤولیت ، در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» شرکت می کند. در عملیات فتح المبین در جبهه «دشت عباس» ، در مقابل نیروهای زرهی دشمن حماسه می آفریند. یکه و تنها با تانکهای دشمن می جنگد و نیروهایش را از محاصره خارج می کند. شهید رضا چراغی ، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب ، سرانجام در عملیات «والفجر 1» که در منطقه عمومی «فکه» انجام گرفت ، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه ، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد. یکی از همرزمانش می گوید: «دشمن در ارتفاع 143 فکه پاتک سنگین زده بود. به هر ترتیبی بود، خود را به ان جا رساندم. رضا چراغی، عباس کریمی و اکبر زجاجی ، در حال شلیک آرپی جی و خمپاره 60 بودند. دشمن پاتک سنگینی زده بود. هر چه اصرار کردم که عقب برگردند، قبول نکردند . روی ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند که می جنگیدند؛ رضا چراغی ، عباس کریمی ، اکبر زجاجی و سه نفر بسیجی که سخت درگیر بودند. دشمن تصور می کرد که نیروهای زیادی روی ارتفاع است. عصر که دوباره به ارتفاع رفتم، دیدم عباس کریمی و دو نفر از بسیجیان ، پیکر غرقه به خون چراغی را با برانکارد حمل می کنند.»