گلشن ابراهیمى به سال 1299 در باختران (كرمانشاه) دیده به جهان باز كرد و از همان ایام جوانى به فرهنگ و ادبیات، بخصوص فرهنگ صوتى كشورش سرزمین ایران، عشق ورزیده و مى‏ورزد و در منزلش همیشه به روى واردین باز و با كمال صمیمیت و صفا از مهمانان خود پذیرایى مى‏كند. وى گنجینه‏ى عظیم خود را كه در تدارك آن بیش از 50 سال كوشیده وقف فرهنگ مردم نموده است. این گنجینه طبق وصیت او زیر نظر هیئت امنائى كه انتخاب شده با همكارى فرزندان ارشد ذكور و اناث او به كار خود ادامه خواهد داد. او هرگونه درآمد انتفاعى احتمالى را براى خود و خانواده از محل این گنجینه حرام كرده است. به خوبى قابل لمس است كه عشق باعث به وجود آمدن این گنجینه شده است. عشق به وطن، عشق به فرهنگ این آب و خاك و عشق به موسیقى. او از تولد و گاهواره با زمزمه شیرین لالائى پاى‏بسته موسیقى شد. پدرش كه تحصیلات قدیمى داشت مردى فوق‏العاده متدین و باصفا بود. در كرمانشاه قدیم برادر ارشدش نزد تنها كسى كه ویولن زدن مى‏دانست تعلیم موسیقى مى‏دید، معلم برادر بارها توصیه كرد كه اجازه دهند به محمدعلى كوچك كه استعداد زیادى دارد تعلیم موسیقى داده شود ولى او كه پدر و مادر و خانواده خود را خیلى دوست مى‏داشت به احترام دستور پدر نپذیرفت؛ ولى با عشقى كه به موسیقى داشت از همان اوان نوجوانى به گردآورى صفحات موسیقى پرداخت. پس از فراغت از تحصیل در یكى از دستگاههاى دولتى مشغول به كار شد. او به كار خود كه خدمت به مردم بود هم عشق مى‏ورزید و حدود سى سال با قدرت و صداقت و صمیمیت به كشور خود خدمت كرد. او در طول سنوات خدمت چندبار دچار سوانحى شد كه به جرأت مى‏توان گفت قدرت روحى و اراده و عشقى كه به وطن داشت و دارد به صورت معجزه‏آسا شفا یافت. او داراى هشت فرزند است كه شش نفر آنها پس از خاتمه تحصیلات عالى به ثمر رسیده‏اند و آرزوى او این است كه دو فرزند آخرش را هم به ثمر برساند. او در تمام مدت بمباران و موشك‏پرانى عراق، خانه خود را ترك نكرد. سال 1367 براى او سال خوبى نبود، مریضى و جراحى و سپس سكته‏ى مغزى... علت مریضى و سكته قابل ملاحظه است كه خارج از بحث این مقوله است. در شبانه‏روز بیست و دو ساعت كار مى‏كرد ولى پس از سكته با وجود گذشت 6 ماه هنوز قدرت كار خود را بازنیافته و از این جهت بسیار رنج مى‏برد. او اتاق كار خود را بسیار دوست دارد. پس از سكته مدتى در بیمارستان بسترى بود كه در این مدت طرح‏هایى براى فرهنگ صوتى ایران تهیه نمود كه امیدوار است به اجرا درآید. یكى از این طرحها بازیافتن گوشه‏هاى مفقوده موسیقى قدیم ایران است؛ او معتقد است براى این كار از مبناى موسیقى محلى خصوصاً موسیقى غرب ایران و مازندران و از بازمانده فرهنگ زرتشتیان پارسى مقیم هندوستان استفاده شود. این طرح با كمك چند نفر از اساتید موسیقى و علوم فیزیك و ریاضى اجرا مى‏گردد. تهیه طرحى بر اساس فركانسها پایه این خواهد بود. در گوشه‏هایى از موسیقى ملى را كه از ارتفاعات دالاهو و مازندران تهیه نمود، بسیار باارزش مى‏داند. پس از انقراض سلسله ساسانى ارتفاعات صعب‏العبور غرب و شمال كشور از دستبرد بیگانگان محفوظ ماند كه به عناوین مختلف و غیره سنتها و حتى زبان پاك و موسیقى تا حدود زیادى سالم باقى ماند و از جانبى دیگر ایرانیانى كه تاب تحمل تسلط اجنبى را نداشتند به هندوستان مهاجرت نمودند و سنتها و آئینها و موسیقى خود را نیز بدانجا منتقل نمودند. او مى‏خواهد با كمك اساتید و با استفاده از موسیقى غنى محلى ایران و موسیقى تقریبا پاك غرب و شمال كشور و آنچه كه به هندوستان منتقل شده، موسیقى را بر مبناى صحیح علمى و فنى استوار سازد كه ضمناً از مكتب‏سازى و چند دستگى و اظهارنظرهاى تعصب‏آمیز نجات دهد. او ادامه‏ى حیات خود را اول به خواست خداوند، سپس مرهون عشق به وطن و فرهنگ آن و خانواده و مردم و دوستان خود مى‏داند. تنها سرگرمى او شنیدن موسیقى اصیل و سنتى ایران و مطالعه ادبیات و دیدار دوستان و آشنایان است.