شهید مهران کابلی، سال ۱۳۴۰ش در روستای قره‏تپه چشم به جهان هستی گشود. مهران از دوران نوجوانی و جوانی، شور و شوق خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی را بیش از پرداختن به سایر امور، در سر داشت... توصیف احوالات شهید کابلی از زبان یکی از هم‏رزمانش، شنیدنی است: «در سال ۱۳۶۰ش یک‏بار به‏همراه ۹ نفر دیگر از هم‏محلی‌هایش جهت سپری کردن دوره آموزشی و اعزام به جبهه به رامسر رفته بود ولی - به‏دلایلی که هنوز هم نمی‌دانیم - آموزش را تمام نکرده، برگشته بود. در آن جمع از همه ما بزرگ‌تر بود، دیگر نه حرفی از اعزام زد و نه به سوی جبهه حرکت کرد. از لحاظ مالی اصلاً مشکلی نداشت. بسیار شیک‏پوش و اهل مسافرت بود. ارتش را که محل خدمت سربازی‌اش بود، به پایان رساند. بعد از خدمت ازدواج نمود که ثمره ازدواجش، تولد فرزند پسرش حمیدرضا بود. حمیدرضا هنوز دو سالش نشده بود که خبر رسید، شهید کابلی به جبهه آمده است. کسی باورش نمی‌شد تا این‏که در منطقه کردستان او را دیدیم. دیگر آن مهرانی که می‌شناختیمش نبود. روحیه‌اش خیلی تغییر کرده بود. نماز‌هایش، دعا‌هایش، صحبت و رفتار و کردارش همه فرق کرده بود. نماز‌هایش خیلی باحال و بامعرفت بود. کم‏تر حرف می‌زد. ادامه عملیات کربلای ۱۰ در منطقه ماووت عراق بود که بر اثر ترکش خمپاره ۶۰ به‏شدت زخمی شد. او را در آمبولانس گذاشتند، هر زمانی که درد زخم‌ها، او را اذیت می‌کرد فقط ذکر مقدس «یا حسین (ع)»، «یا مهدی (عج)» و «یا زهرا (س)» بود که به او آرامش می‌بخشید. به اورژانس نرسیده، به شهادت رسید و روح از کالبد جسمش جدا شده و او نهمین لاله پرپر روستای قره‏تپه گردید. پیکر مطهرش بعد از تشییع جنازه بر دوش مردم در مزار و جوار شهیدان «تاجبخش»، «رحمت» و «سیروس» به خاک سپرده شد. فرزند دومش ابوالفضل نیز حدوداً چهار ماه بعد از شهادت مهران متولد شد.»