ه ( تحصیلات : دیپلم ، 18 ساله )

سلام خسته نباشید
ببخشید من 18 سالمه م امسالم سال اخر دبیرستانمه نمیدونم چطور بگم 3 ساله با یه پسری هشتم ک از نزدیک ندیدمش قبلا ی شهر دیگه بودن حالا تهرانن و نزدیک خودمون مشکل اینجاس خیلی پولدارن خود اقا پسر توی تیمای فوتبال کار میکنه و وضش خوبه قفط واسه ازداج همو میخواییم فقطم ی سال فرقمونه اون بزرگه ولی احساس میکنم بچس و من بیشتر حالیمه حالا اینا هیی وقتی ک ب مامانش گفت مامانش مخالفت کرده و نمیدونم مشکل کجاس... من ک خیییییلللللی از همکلاسی هام ازواج و نامزد کردن سنم مشکل نیس از هر لحاظی اماده ام ک ازدواج کنم کاملا اماده..فقط این منطقیه ک رابطه رو با این پسر ادامه بدم و میدونم مشکل مامانش بخاطر شاید وضعیت ما باشه !! ولی من خودم با دانشگاهی ک میرم و شغلم صد در صد عوض میشه وضعیتم ولی خیلی درگیرم و اخیرا مطمنم بخاطر حرفای مامانش باهام سرد شده..نمیدوونم چیکار کنم


مشاور (خانم صفری)

باسلام خواهر عزیزم در متن سوالتان جملاتی وجود دارد که نشان می دهد خودتان به صورت منطقی موضوع را بررسی کرده اید و با وجودی که احساستان درگیر ایشان شده بازهم متوجهید که به جز مخالفت مادرشان هنوز زمان ازدواج ایشان فرا نرسیده. ایشان به تازگی در تهران مستقر شده اند و ارتباطتتان تا الآن به صورت تلفنی و مجازی بوده به همین خاطر پیشنهاد من این است که نه به خاطر مخالفت مادرشان بلکه به خاطر شناخت بیشتر خود آقا پسر خواسته تان را مدتی به تعویق بیاندازید- البته توضیح نداده اید ارتباطتان با این ایشان فعلا در چه حدی است و عرف خانوادگی و اخلاقی تان تا چه حد به شما اجازه خواهد داد با ایشان در ارتباط باشید. و نکته ی مهم تر اینکه لازمه یک ازدواج موفق پر شدن ظرف های متعدد است. یکی از این ظرف ها- ظرف علاقه ی دوطرفه نام دارد که بسیار هم مهم می باشد- در مورد شما ممکن است این ظرف پر شده باشد و حتی سر ریز هم کرده باشد اما آمادگی اقتصادی- هم کفو بودن اعتقادی- خانوادگی - مذهبی و ... نیز بسیار مهم است و لازم است به آن توجه داشته باشید.