ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام وخسته نباشید من با دختری حدود4سال دوست بودم وخیلی عاشق هم بودیم وهمدیگر رو دوس داشتیم هرچند باهم دعوا هم میکردیم قهرمیشدیم ولی خب اشتی میکردیم اما یه سری مشگلات داشتیم که من نمیتونستم برم خاستکاری تاعید ولی اون اصرار داشت برم چون تحت فشار خانوادش قرار داشت که زودتر ازدواج کنه منم متاسفانه بخاطر اینکه ازدست ندمش یه دروغی بهش گفته بودم خلاصه این اواخر باهم دغوامون شد واونم یه هفته بعد ازدواج کرد باپسری که قبلا خواستگارش بود ولی ازش خیلی بدش میومد چون هم سطح خودش نبود الانم که ازدواج کرده بهم اس میده منم بهش اس میدم میگه پشیمونه و ای کاش میتونست جدا بشه حالا من میخام فراموشش کنم ولی نمیتونم بینهایت وابستشم توروخدا یه راهی جلوم بدارین.ممنون وسپاسگدارم


مشاور (خانم مریم مردانی)

با سلام و عرض ادب دوست گرامی پیش از هر چیز هرگونه رابطه ای را با این خانم قطع کنید و حتی در صورت امکان خط خود را عوض کنید. ادامه این رابطه می تواند عواقب بسیاری داشته باشد. در حال حاضر ایشان در عقد فرد دیگری است و اگر هنوز تصمیم قطعی برای جدایی از شما نداشته است نباید به عقد فردی دیگر در می آمده است و اکنون که چنین کرده است بهتر است با پیامدهای این تصمیم خود مواجه شود و خود به تنهایی به حل این مشکل بپردازد و در نبود شما این کار را صورت دهد و بیش از این همسر خود را با برقراری رابطه با شما بازی ندهد. لازم است ایشان هر تصمیمی را به تنهایی و بدون دخالت شما صورت دهد. شما نیز برای رهایی از فکر ایشان لازم است پیش از هر چیز در دنیای واقعی از ایشان جدا شوید تا بتوانید در سطح ذهن نیز از فکر ایشان رها شوید. پس پیش از هرچیز برای این جدایی اقدام کنید و پس از آن به دنبال راهکارهایی برای رهایی از این افکار باشید. البته به تدریج با قطع رابطه و نیز مشغول شدن به اهداف مهم تری در زندگی می توانید افکار مربوط به ایشان را به حداقل برسانید.