علی ( تحصیلات : راهنمایی ، 14 ساله )

سلام. من 7 ماه است با شخصی دوست شده ام که بسیار به هم نزدیک و وابسته هستیم. درضمن پسر بسیار خوبی نیز هست. در این مدت مرا به خانه اش دعوت کرد ولی من ممانعت کردم چون تا به حال دوست نزدیکی نداشتم و به خانه دوستم نرفتم و من نیز نمیتوانم اورا به خانه مان دعوت کنم. راستش نمیدانم چرا یک جور حس خجالت یا ترس است. او از این بابت بسیار ناراحت است. درضمن پدر و مادر من نمیدانند من با همچین شخصی دوست هستم و من تا بحال به آنان چیزی نگفتم. راستش باز هم احساس میکنم به خاطر ترس یا خجالت باشد. درحالی که پدر و مادر او مرا خوب میشناسند. لطفا مرا راهنمایی کنید.


مشاور (خانم صفری)

باسلام, برادر گرامی ظاهراَ سوال شما این است که می خواهید با آقا پسری که جدیداَ با او دوست شده اید ارتباط نزدیک مثلا ارتباط خانوادگی برقرار کنید ولی از ایجاد این رابطه هراس دارید, همینطور است؟ اگر منظور شما را درست متوجه شدم باید کاری کنیم که شما کمتر توسط ترس ها و افکار ذهنی تان هدایت شوید و بیشتر بر اساس واقعیت رفتار کنید, اما واقعیت چیست؟ شما نسبت به او شناخت کافی به دست آورده اید, طرز رفتار و عقاید او را زیرنظر گرفته اید و برداشتتان این است که پسر خوبی است, اما باز هم از ایجاد رابطه نگرانید و همچنان با وجودی که از او شناخت خوبی به دست آورده اید مطابق با ترس ها و افکارتان رفتار می کنید. پس در درجه اول لازم است آنچه در ذهن شما در مورد ایشان و رابطه تان می گذرد شناخته شود, برای این کار به محض ایجاد رابطه یا پیشنهادی از طرف ایشان می خواهم تنها یک کار انجام دهید آن هم اینکه دکمه ی توقف ذهنتان را بزنید و تنها ببینید در ذهنتان چه افکاری مرور می شود, آنها را یادداشت کنید و در مکاتبه ی بعدی ذکر کنید. تا به تدریج مراحل بعدی طی شود. مثلا ممکن است با خود فکر کنید که او تنها ظاهر مرا دیده و وقتی مرا از نزدیک شناخت حتما از من دوری می کند یا اینکه چون من نمی توانم به صورت مناسبی ارتباط برقرار کنم و مبادی آداب نیستم او حتما متوجه می شود و ....