ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

با سلام دوباره وتبریک سال نو به شما.
من همین کاری را که شما گفتید انجام دادم سعی کردم حتی با او در مهمانی ها وموقع خداحافظی ,خداحافظی نیز نکنم اما این احساس به نظر من هنوز هیچ فرقی نکرده چون با دیدن دوباره ی او دوباره افکارم بهم میریزد . به طوری که هر لحظه به یادش می افتم شاید بخندید به این حرفی که گفتم ولی راست است اصلا اصلا نمی توانم تمرکز کنم وکنترلی بر خود داشته باشم.


مشاور (خانم صفری)

باسلام . خواهر عزیزم نیاز نیست کنترل شدیدی بر خود اعمال کنید و منظور از ایجاد ارتباط محدودتر این است که از روابطی که ممکن است برای شما حساسیت ایجاد کند یا به مکالمه های دو نفره کشیده شود پرهیز کنید اما روابط معمول خود را قطع نکنید. همانطور که قبلا هم خدمتتان عرض کردم ورود افکار دست شما نیست و به هیچ وجه نمی توانید کاری کنید که این افکار اصلا به ذهنتان نیایند. جالب است بدانید که هر چه قدر می خواهید این افکار را کنترل کنید اتفاقا بر شدت آنها هم افزوده می شود و و ناخودآگاه خود را در دام شاخ و برگ دادن به آنها می بینید و پس از مدتی می بینید افسار زندگیتان در دست افکار و احساساتتان قرار دارد نه واقعیتی که در آن زندگی می کنید. به همین خاطر تنها چیزی که می تواند در این شرایط به شما کمک کند این است که اجازه دهید افکارتان باشند و شما با شدت بخشیدن به کارهای روزمره تان نقش آنها را نادیده بگیرید. پس از مدتی متوجه می شوید که با وجودی که این افکار حذف نشدند ولی لطمه ای هم به فعالیت های روزمره تان وارد نمی کنند.