مشکل اصلی من استمنا است.در دوران دبیرستان این کار را...
( تحصیلات : دبیرستان ، 19 ساله )
مشکل اصلی من استمنا است.در دوران دبیرستان این کار را انجام می دادم تا الان و تاریخ روز هایی رو که خودارضایی کردم رو حدودا در یک سال اخیر رو دارم.در پیش دانشگاهی افسردگی شدید گرفتم و یه مدت همش گریه می کردم و خانواده نیز از من می پرسیدند که چت شده است.یک شب با گریه و داد و فریاد گفتم که من استمنا می کنم و... و فردای آن روز پدرم مرا به مشاوره برد و با مشاوره و دارو (برای افسردگی) تقریبا بخش زیادی از مشکل افسردگی ام حل شد.البته یه مقداری رو هرکسی داره که خیلی مهم نیست.من خودم رو شناخته ام که اهل ترک استمنا نیستم و تقریبا به آن عادت کرده ام.البته با فیلم ها و تصاویرنیز نا آشنا نیستم و برخی موارد نیز هنگام دیدن این فیلم ها ....درباره احادیث و اثرات استمنا و روش های ترک و آثار دیدن فیلم و عکس های ... نیز زیاد مطالعه کردم و برایم فرقی نیز نمی کند که نظراتی که گفته شده کدام درست است و کدام نادرست.والیدنم فکر می کنند که بعد از مراجعه به مشاوره در پیشدانشگاهی من دیگر خودارضایی نمی کنم و پدرم نیز بارها جلوی دیگران گفته که من پسرم به هر کجای جهان برود به او اعتماد دارم!.ازدواج را برایم زود می دانند و نظر پدرم این است که بعد از تکمیل کارشناسی بروم سپاه و....البته می گوید که فقط پیشنهاد می دهد.من همیشه دستم تو جیب والدینم است و هیچ درآمدی از خود ندارم.داخل خانه نیز پدر و مادر خیلی باهم سر مسائل جزئی دعوای لفظی می کنند و من نیز بیشترین اختلافات را با پدرم دارم و بسیار در چشمم بی ارزش شده است. و همچنین مادر چون با خودم می گویم « به جای اینکه خرج های اضافه الکی کنند به من کمک کنند و من زودتر ازدواج کنم»-نمی دانم به والدینم بگویم که هنوز خودارضایی می کنم و به فکر ازدواج من باشند یا نه؟-البته حرف های زیادی دارم که مهمترینش که همون استمنا بود رو گفتم.حالا نمی دونم که چند وقت دیگه جواب بدین.از همه ی مسئولان سایت راسخون هم تشکر می کنم.من خیلی ساعت ها را با سایت شما گذرانده ام و عضو هم هستم با یه ایمیل دیگه.
مشاور (خانم صفری)
باسلام. برادر گرامی در يك قسمت از صحبت هايتان سعي كرديد خودتان را نسبت به مسئله ي استمنا و ديدن تصاوير و فيلم هاي با محتواي جنسي، بي تفاوت نشان دهيد ولي در بخش هاي ديگر صحبت هايتان اينطور به نظر مي رسيد كه حل اين مسائل، دغدغه و خواسته ي شما است. به نظر من مسئله ي اصلي شما الان ازدواج نيست بلكه خودارضايي است. خودارضايي، يك اعتياد مخرب است. شما اينطور فكر مي كنيد كه اگر ازدواج كنيد اين عادت از بين مي رود و همه چيز به حالت عادي بر مي گردد در حاليكه واقعيت، اين است كه خودارضايي و حالات وابسته به آن مانند عادت به تحريك شدن با فيلم ها و تصاوير خاص و ... حتي به رابطه ي جنسي عادي شما در ازدواج هم لطمه خواهد زد. بنابراين قبل از اينكه به فكر ازدواج باشيد، بهتر است كه به فكر درمان خودارضايي و عادات جنسي مخرب خود باشيد. از سوي ديگر، به نظر من به عنوان يك روانشناس و مشاور، ازدواج در اين شرايط براي شما يك تسكين براي مشكلاتتان نيست بلكه خود مي تواند به استرس ها و مشكلات شما تا حد زيادي بيفزايد. اولاً مسائل جنسي حل نشده و ثانياً عدم تحقق شرايط لازم براي ازدواج، باعث مي شود كه ازدواج براي شما در اين سن، بيشتر به عنوان يك بحران استرس زا مطرح شود تا يك حلال مشكلات. من هنوز مطمئن نيستم كه شما انگيزه ي كافي براي ترك خودارضايي را داريد يا نه اما اگر انگيزه ي ترك آن را به طور جدي داريد، بهتر است به بعضي از پرسش و پاسخ هاي سايت در اين زمينه مراجعه فرماييد.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}