ازدواج
ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 31 ساله )
سلام اینجانب حدود 9 سال پیش با دختر خانمی آشنا شدم. در ابتدا رابطه ی خیلی خوب و صمیمی داشتیم. اما روز به روز بینمون فاصله ایجاد میشد و مدام در حال قهر و دعوا بودیم. هر بار که مصمم میشدم جدا بشیم یه جورایی احساس عذاب وجدان مانع از این کار میشد. ایشون دختر خوبی هستن اما بنده بعد از یه جایی فهمیدم علاقه ای به ایشون ندارم. ایشون البته وانمود میکنه که عاشق بنده است اما در عمل این رو خیلی جدی نمیبینم. بنظرتون با این شرایط چکار کنیم. احساس میکنم اون خانم هم نسبت به بنده همین احساس رو پیدا کرده. یعنی صرفا این 4-5 سال اخیربر اساس یه عادت و البته یه احساسات قدیمی کنار هم موندیم. از طرفی میترسم اگه ازدواج کنیم بعد از مدتی منجر بشه به طلاق اگه هم جدا بشیم ایشون ضربه روحی بخورند. واقعا نمیدونم چکار کنم. از طرفی فاصله بینمون و اینکه علاقه من به ایشون خیلی خیلی کم شده و احساس میکنم 10-9 سال پیش به بلوغ کافی نرسیدیم واسه تصمیم گیری درست و اشتباه بوده این رابطه، آزارم میده. از طرفی بار سنگین عذاب وجدان اینکه اون خانم فکر کنه این مدت مسخره اش کردم مانع این میشه تصمیم درست رو بگیرم. احساس میکنم الان که اون خانم به سن 28 رسید به شکلی فرصت زندگی خوب رو از ایشون گرفتم. لطفا کمکم کنید تصمیم درست رو بگیرم. ممنونم.
مشاور (خانم طیبه قاسمی)
با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی برادر بزرگوار ، شما اشتباه بزرگی در زندگی خود مرتکب شده اید که 9 سال با دختری در ارتباط بودید . اگر این ارتباط به منظور آشنایی برای ازدواج صورت گرفته بود که خیلی زوتر از اینها باید با خانواده خود و خانواده دختر صحبت میکردید و به خواستگاری دختر میرفتید و زوتر زندگی مشترک خود را آغاز میکردید . این همه تعلل به چه خاطر بود ؟! به هر حال بعد از گذشت این همه سال دلیل اینکه شما چرا دیگر ایشون را مورد مناسبی برای ازدواج نمی بینید بسیار مهم است . چرا زوتر از اینها طرف مقابل را نشناختید ؟ به هر حال اگر صرفا دلیل تصمیم بر عدم ازدواج شما با این خانم به دلیل عادی شدن این ارتباط باشد ، دلیل قانع کننده ای را انتخاب نکرده اید . واینکه قبلا معیارهای شما چه بوده ؟ و الان ملاک های شما برای رد این گزینه چیست بسیار اهمیت دارد در نحوه تصمیم گیری شما . اگر به فرد دیگری علاقمند شدید دلیل علاقه شما چیست ؟ با خودتان روراست باشید اگر دلیل بی علاقگی شما نسبت به ایشون دلایل غیر منطقی و غیر قابل توجیه میباشد شما فردی هستید که هنوز به پختگی کافی نرسیده اید .و زندگی دختری را که او هم در این رابطه بی تقصیر نیست محدود به خود کردید . به هر حال نمیتوانید ساده از این وابستگی دست بردارید و به راحتی با احساسات طرف مقابلتان بازی کنید ، قطعا شما و دختر خانم باید برای تصمیم درست عجله نکنید و احساسات خود را نسبت به یکدیگر بازگو کنید ، تا منشا این کدورت ها و بی تفاوتی ها و عدم علاقه پیدا شود. در هر مرحله ای از زندگی، و در هر موقعیت جدید، همه آدمها باید بطور مداوم بین امنیت و قابل پیش بینی بودن از یک طرف و عطش ماجراجویی و چالش از طرف دیگر انتخاب کنند. وقتی افراد امنیت زیاد داشته باشند، ممکن است دچار یکنواختی کُشنده ای شوند که ذهن را تیره و تار کرده و روحیه را از بین می برد. اگر از طرف دیگر، زندگی سراسر چالش و ماجراجویی داشته باشند، ممکن است منابع شان به شدت تخلیه شود و زندگی پرهرج مرج و غیرقابل پیش بینی را بگذرانند. هدف عالی برای هر فرد پیدا کردن بهترین تعادل بین این دو انتخاب است. وقتی قرار باشد فقط خودمان را در نظر داشته باشیم، این فرایند به اندازه کافی مشکل خواهد بود. وقتی وارد یک رابطه نزدیک می شویم، از آن سخت تر شده و مجبور خواهیم بود به طور متقابل بین تعارضاتمان با طرف مقابل تعادل ایجاد کنیم. دو طرف در ابتدای رابطه تا حد زیادی برای استقبال از ماجراجویی هایی که ارتباطشان ایجاد می کند مشتاق هستند. آنها جذب سختی کشف همدیگر می شوند و به طور پیوسته افکار، اعمال و احساسات جدیدی را تجربه می کنند. در این شرایط که هنوز نمی دانند رابطه شان تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد،نیاز به راحتی و امنیت هنوز به خاطرشان خطور نکرده است. همینطور که همدیگر را می شناسند و سرعت اکتشافات جدید کاهش می یابد،دو طرف بیشتر و بیشتر نگران آینده رابطه می شوند. هر دو طرف یا یکی از آنها هرگونه تغییرات شخصی تهدیدآمیز را محدود می کند و به جای روابط قابل پیش بینی به هم پاداش می دهند. به شریک هایی تبدیل می شوند که سعی می کنند محدودیت های همدیگر را بپذیرند به جای اینکه آنها را به چالش بکشند. وقتی دو طرف اجازه می دهند که گذشته، آینده شان را تعریف کند، اکتشافات اولیه آنها در منطقه ناشناخته به وضعیت رکود تبدیل می شود و این محدودیت های انتخاب شده را عشق واقعی و ماندگار می پندارند.وقتی افراد دست از چالش و اکتشاف برداشته و به امنیت روی می آورند، در خطر گذاشتن انرژی کمتر قرار می گیرند زیرا رابطه دیگر به انرژی زیادی نیاز ندارد. درعوض، دو طرف آداب و رفتارهای کلامی و فیزیکی قابل پیش بینی به دست می آورند. درنتیجه، دیگر هر ایده ای که آنچه پیش بینی می کرده اند را به خطر می اندازد، به زبان نمی آورند. پیش بینی پذیری بیش از اندازه می تواند منجر به بی تفاوتی شود. به مرور زمان، بی علاقگی می تواند به غضب، آزار و اذیت شدن منجر شود. امنیتی که یک روز قلعه محافظ آنها بود حالا به زندانی برایشان تبدیل می شود. بدون آنکه بدانند خسته شده و برای هم یکنواخت می شوند. دو طرف معمولاً نمی فهمند که مشکلشان از خستگی که نادانسته ایجاد کرده اند ریشه می گیرد. مشاجره بر سر مسائل آزاردهنده کوچک به چالش ها و مشکلاتی فاجعه بار تبدیل می شود.دو طرف ممکن است گمان ببرند که شکایت هایشان مشکل اصلی نیست اما دیگر قادر نیستند علت اصلی را درک کنند. معمولاً مشخص می شود که مشکل اصلی از دست رفتن همان حس اکتشاف است. آنها زندگی را بدون پیش آمدن اتفاقات تازه پذیرفته اند. و بااینکه به طور متقابل به چالش های خارجی زندگی متعهد شده اند، اما علاقه شان به رابطه شان را از دست داده اند. ارزیابی کنید که تا چه حد اجازه داده اید که رابطه تان از توازن خود خارج شود. انگیزه تان برای تغییر را بسنجید. میل اولیه تان برای کشف همدیگر را دوباره بسازید. متاسفانه بسیاری از آنهایی که بخاطر یکنواختی رابطه ای که به آن متعهد هستند، شروع به قرار گذاشتن با افراد تازه می کنند، فوراً و با علاقه تمام کارهایی را انجام می دهند که اگر در رابطه قبلی اجرا می کردند، وضعیتشان در رابطه قبلی بهبود می یافت.شما سرمایه عاطفی و زمان زیادی را در چیزی که در کنار هم ساخته اید گذاشته اید. اضافه کردن هیجان تجربیات غیرقابل پیش بینی و جالب، رابطه تان را به بهترین حالت سابق خود برمی گرداند.نگذارید اشتباه دوران جوانی شما که بر اساس هیجان تصمیم گرفتید اکنون دوباره تکرار شود و دوباره چندین سال بعد از تصمیم خود پشیمان شوید .شما قطعا نقاط مشترک زیادی داشتید که در این 9 سال هنوز از یکدیگر جدا نشده اید و هنوز در ارتباط هستید هرچند به اشتباه ولی حتی اگر 9 سال پیش هم با یکدیگر ازدواج میکردید و زن و شوهر بودید به مرور روابط سرد میشد و این رابطه نیاز به آبیاری و رسیدگی داشت . پس ترمیم یک رابطه بهتر از تعویض یک رابطه است البته اگر تنها دلیل شما یکنواخنی رابطه شما باشد .قطعا برای رسیدن به تصمیم درست رفتن نزد مشاور با طرف مقابل میباشد .ولی این را باید بدانید تصمیم نهایی را شما دو نفر باید بگیرید ولی سعی کنید هر تصمیمی که گرفته میشود دو نفر با هم بگیرید و با رضایت کامل دو نفر صورت بگیرد. با آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}