م ( تحصیلات : لیسانس ، ۳۱ ساله )

سلام خسته نباشید من دختری مجردهستم با ۳۱سال سن ۹ ماهست پدرم به رحمت خدا رفته حدود یک ماهه ست که من دچار وسواس فکری شدم وافکار بد به ذهنم میاد و افکار بد و پلید و وحشتناک ومنفی از پدرم به ذهنم خطور میکند دست خودم نیست همین که به ذهنم خطور میکند بسیار ناراحت وپشیمان میشم واحساس گناه شدید میکنم و خودمو سرزنش میکنم و خودخوری میکنم و در آخر همیشه میخوام افکاری که به ذهنم میرسه میخوام استدلال براشون بیارم خیلی کلافم وخسته نمیدونم چیکار کنم نمیدونم چرا اینطور شدم از پدرم عذرخواهی میکنم میترسم پدر از اون دنیا متوجه افکار من بشه خودموسرزنش میکنم میگم تو چقدر پستی وشیطانی هستی که راجب پدرت این افکار رو میکنی.با تشکر تورو خدا راهنمائیم کنید.


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ، لازم است مشكلي كه شما مطرح فرموده ايد را از چهار جنبه مورد بررسي قرار دهيم.در مورد جنبه ديني مشكل، بايد عرض نمايم كه اولا گناه و ثواب بر اعمال اختياري ما تعلق مي گيرد، نه آنچه كه خارج از اختيار ما است، و افكاري از اين دست كه ما در روانشناسي، نام افكار وسواسي اجباري بر آن مي نهيم، خارج از اراده و اختيار شخص به ذهن وي وارد مي شوند و لذا گناه و يا هيچ اثر شرعي ديگر در قبال آنها به وي تعلق نمي گيرد. و بخاطر همين است كه وقتي شخصي به حضور پيامبر گرامي اسلام (ص) مي آيد و مي گويد كه هنگام نماز توهين هاي بسيار زشتي نسبت به خدا در ذهن من مي آيد، كه بسيار ناراحتم مي كند، چكار كنم پيامبر مي فرمايد: حساسيتي نسبت به آمد و رفت اين افكار نشان نده و خودت را بخاطر آنها سرزنش نكن زيرا اين افكار را شيطان در دل تو خطور مي دهد تا ذهن تو را به آنها مشغول سازد تا از ياد خدا باز بماني و لذا اينگونه افكار در حقيقت متعلق به شيطان است نه متعلق به تو. پس باكي از آن نداشته باش.اما در تحليل روانشناختي مشكل شما بايد عرض نمايم كه، كارل گوستاو يونگ از روانشناسان برجسته و خدا باور است، ايشان در تحقيقات گسترده ي فرا فرهنگي كه در طي ساليان طولاني انجام داده به اين نتيجه رسيده است كه در سرشت انسان باكسهايي تعبيه شده است كه او نام آنها را كهن الگو و يا صور نخستين(آركي تايپ) مي نامد. هر يك از اين صورتها نقش خاصي را در تكامل و يا انحطاط انسان بازي مي كنند، ايشان معتقد است كه كهن الگويي به نام سلف(self) درسرشت انسان وجود دارد كه نماينده خدا در وجود انسان است و او را بسوي خوبيها فرا مي خواند و كهن الگويي به نام شادو(shado) وجود دارد كه نماينده شيطان در وجود انسان است و در بزنگاههاي خاصي كه اوضاع بر وفق مراد او باشد انسان را بسوي امور ناخوشايند فرامي خواند. حال وقتي ما سخن گرانسنگ پيامبر اكرم(ص)را با اين ديد نگاه كنيم در مي يابيم كه افكار منفي پيش گفته، مربوط به تلقينات شادو است و لذا منسوب به ما نيست و گناهي از اين جهت بر ما بار نمي شود، يونگ معتقد است كه اينگونه كارهاي شادو هميشه در سيستم رواني انسان وجود خواهد داشت و روش مقابله با اينگونه افكار اينست كه كافي است انسان به خاستگاه اين افكار كه دامان شادو است توجه داشته باشد و فقط همين توجه باعث مي شود كه اين كونه افكار از تاريكي ترسناك خارج شوند و انسان وقتي بداند كه اين افكار از كجا نشات مي گيرد ديگر نگراني وي در قبال آنها بسيار كاهش مي يابد. و اما در مورد آسيب شناسي مشكل فوق بايد عرض نمايم كه مشكل شما وسواس فكري است، توضيح اينكه وسواس از جمله ي اختلال هاي اضطرابي است يعني ريشه ي آن به اضطراب باز مي گردد ، وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گيردادن هاي فكر خود كه بصورت اجباري دائما تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و به صورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود و شخص را بيچاره مي سازد كه اگر فرد اقدام به درمان آن نكند اين اختلال پيشرفت كرده و حتي امكان دارد شخص را به حد جنون برساند. در مورد درمان بايد عرض نمايم كه معمولا وسواس يك مبناي زيست شناختي(biological) دارد، در اين صورت شخص مبتلا به وسواس در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان(روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدي بتواند بر خود مسلط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني براي بهبود وضيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. البته دارو عوارض جانبی هم دارد که ممکن است شرایط را بدتر کند پس در شرایطی که اوضاع وخیم شد و با درمانهای روانشناختی بهبودی حاصل نشد باید سراغ روانپزشک رفت. تكنيكهاي كنترل و توقف فكر و غرقه سازي بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد، ولي همانطور كه گفته شد در وسواسهاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي صورت پذيرد. و براي مقابله با وسواس فكري تكنيكهايي مانند بازداري انديشه، جابجايي انديشه و آموزش مواجهه صحيح با افكار مزاحم، و مقابله با تصاوير ذهني مزاحم وجود دارد كه در صورت نياز به استفاده ازآنها بايد با مشاورين مراكز مشاوره تماس گرفت. زيرا حضور مشاور در اجراي اين تكنيكها و دست كم آموزش آنها ضروري مي باشد.تكنيك اول استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، با توجه به اينكه ريشه ي نشخوار فكري اضطراب است و تنش زدايي ضد اضطراب است، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش نشخوار فكري شما اثر تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايتهاي مختلف قابل روئيت است. دومين راهكار پيشنهادي ما در خصوص مشكلتان استفاده از تكنيك انحراف فكر است، اين تكنيك به اين صورت انجام مي پذيرد كه يك كش دور مچ خود بيندازيد و وقتي چنين فكري به ذهنتان آمد اين كش را گرفته و رها كنيد و سپس يك عدد پيچيده مثل 958354را در ذهن خود مجسم كنيد و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به كوچكترين عدد غير قابل تقسيم برسيد. اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوري است كه در يك آن نمي تواند به دونقطه توجه كند و وقتي شما توجه جدي خود را به عدد فوق جلب مي كنيد توجه ذهن از آن موضوع قبلي برگرادنه مي شود. و تدريجا مي آموزد كه مديريت افكار را خود بعهده بگيرد و به افكار مزاحم اجازه حضور ندهد. پيشنهاد ديگر ما استفاده از تكنيك تاخير فكر است يعني شما براي آمدن اينگونه فكرها بذهنتان وقتي تعيين كنيد و وقتي اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعتي كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا با گذشت ايام اين ساعات را محدود تر كنيد. فلسفه ي اين تكنيك بر اينست كه شما سازنده ي افكارتان هستيد و بنابراين ارباب و صاحب اختيار انها محسوب مي شويد و در واقع آنها نوكر شما هستند و شما صاحب اختيار آنها مي باشيد ولي در وسواس فكري آنها تبديل به ارباب مي شوند و جاي شما را مي گيرند و شما به نوكري آنها در مي آييد و آنها براحتي به شما امر و نهي مي كنند كه اين امري بساير منفي و مشمئز كننده و بدور از عزت و غيرت انساني است! و لذا ما با اين تكنيك مي خواهيم شما را به جايگاه اصلي خويش برگرانيم و دوباره شما را اختيار دار و رييس افكارتان كنيم تا آنها طبق اراده و ميل شما و با اجازه ي شما بيايند و بروند نه اينكه هر وقت دلشان خواست بيايند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلي ما آموزش مديريت افكار تان به شما است. تا با قاطعيت تمام به مديريت آنها بپردازيد و به آنها بگوييد كه ذهن من طويله نيست كه سرتان را بياندازيد پايين و بدون اجازه بياييد و برويد بل ذهن من ستاد فرماندهي است كه همه چيز آن روي نظم و نظام است و حتي پشه هم براي پريدن در آن بايد از من مجوز بگيرد! سومين پيشنهاد ما در اين خصوص استفاده از تكنيك توقف فكر است يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد براحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هيشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد. تكنيك ديگر تبديل فكر است يعني وقتي اين افكار به ذهنتان مي آيد به يك قدم قبل از آمدن اين فكر به ذهنتان فكر كنيد به اين معني كه به اين فكر كنيد كه به چه چيزي فكر مي كرديد كه اين فكر به ذهنتان آمد و وقتي آن را پيدا كرديد دو باره به اين فكر كنيد كه چه چيزي اين فكر را بذهنتان آورد و همين طور سلسله وار عمل نماييد و در مورد فكري قبل از فكر ديگر فكر كنيد؛ تا به سرچشمه نهايي برسيد، بزودي خواهيد ديد كه استفاده از اين روش قدرت مديريتي زيادي به شما براي كنترل افكارتان مي دهد از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از وسواستان به آن متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه ميتوانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند و هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.با در پيش گرفتن فعاليت ذهني ديگري موقتا از آن حالت كناره گيري كنيد: شما ميتوانيد به بازي هاي فكري بپردازيد. تلويزيون ببينيد. يك فايل صوتي بشنويد كه مستلزم به كارگيري فكر شماست. تلفن را برداريد و به دوستان و فاميل زنگ بزنيد. خلاصه فقط ذهنتان را بي دليل و يا با هر چيز كوچكي مشغول به هرچيزي كنيد غير از آن فكر منفي. قلم و كاغذ به دست گيريد و همگي افكار منفي خود را بنويسيد: نوشتن بار سنگين افكار فكري را سبك كرده و گاه با خواندن نوشته ها ممكن است شما را به خنده يا شگفتي از افكار غيرمنطقي خود وادارد. در عين حال وقتي فكرتان را نوشتيد راحت تر مي توانيد آن را بررسي كنيد و خطاهايش را شناسايي نماييد. با دست زدن به يك فعاليت كه شما را در حالت برانگيختگي قرار دهد ميتوانيد از حالت نشخوار فكري فاصله بگيريد. ورزش فعاليتهاي اجتماعي، پرهيز از تنهايي، پرهيز جدي از بيكاري زيرا فكر زائد مال وقت زايد است، سرزدن به خويشان و دوستان، تعمير و به اصطلاح ور رفتن با وسايلي كه علاقه به تعمير آنها داريد، ساختن وسايل الكترونيكي ساده، همه و همه از فعاليتهايي هستند كه مي تواندد از انحراف فكر شما به سوي افكار نشخواري جلو گيري نمايند. از آنجا كه معمولا افكار مزاحم در تنهايي به ذهن افراد وارد مي شود، حتي المقدور در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد و حتي سعي كنيد مطالعات خود را در كتابخانه يا قرائت خانه هاي عمومي انجام دهيد. هرگاه احساس تنهايي كرديد، با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ارتباط خود را با افراد با نشاط و شاد و اجتماعي بيشتر كنيد و از گوشه گيري بپرهيزيد.براي اوقات شبانه روز خود جدولي تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي نماييد كه زمان خالي نداشته باشيد. البته برنامه هاي تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني شما باشد. اين جمله ي طلايي را بياد داشته باشيد كه: وسواس از فكر زايد ناشي مي شود و فكر زايد مال وقت زايد است لذا با مشغول كردن خود به فعاليتهاي مختلف وقت زايد براي خود باقي نگذاريد. با آرزوی سلامتی و آرامش در زندگی برای شما