sa ( تحصیلات : دکترا ، 33 ساله )


سلام ، خسته نباشید ، من ۶ سال هست یه خاستگاری دارم که هفت سال با هم همکلاس بودیم کاملا همدیگه رو میشناسیم و تفاهم داریم هر دو تحصیلات عالیه و موقعیت اجتماعی خوبی داریم سن اقا ۳۵ و منم دو سال از ایشون کوچیکترم ، اما متاسفانه پدر ایشون راضی به ازدواج ما نمیشن به دلیل دور بودن شهر ها مون از هم و چند تا دلیل الکی دیگه ، لطفا راهنمایی کنید چطور میتونیم ایشون و راضی به این ازدواج کنیم؟ با تشکر .


مشاور (خانم طیبه قاسمی)

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ،گاهی مخالفت خانوادها فقط به دلایل سطحی است یعنی بدون دلیل ایراد می.گیرند، یعنی همه چیز زوج، كاملا به هم میخورد و حتی نظر مشاور نیز این است كه این زوج میتوانند ازدواج موفقی داشته باشند اما خانواده می خواهند براساس احساسات و حتی گاهی غرض ورزی مخالفت كنند مثل این كه من از این دختر خوشم نمی آید! یا... در واقع آنها چون احساس می كنند كنار گذاشته شده اند وارد لجبازی میشوند. به.طور طبیعی ما نباید به راحتی از انتخابهای مان بگذریم. در این مواقع ممكن است پدر و مادر وقتی ایستادگی فرزند را میبینند به مرور قبول كنند و با موضوع كنار بیایند ولی این امر زمان میخواهد. پیشنهاد من به زوجین این است كه این زمان را به پدرومادر بدهند و یكباره به سراغ كودتا نروند و سعی كنند اعتماد والدینشان را در طول زمان جلب كنند. معمولا در 60 تا 70 درصد موارد این اتفاق می افتد یعنی وقتی به پدرومادر زمان می دهند و از راه هایی استفاده میكنند كه اعتماد آنها را جلب كنند به مرور والدین راضی می شوند. اگر خواستگار شما می‌دانند امکان صحبت با والدینشان وجود دارد، با آنها مشورت کنند. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی‌رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرشان به والدین اطلاعاتی دهند و آنان را تشویق کنند که فرد را ببینند. دیده‌ها با شنیده‌ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می‌بینند شرایط متفاوت می‌شود.واسطه انتخاب کنید.ضمن رعایت احترام ایشان می توانید از بستگانی؛ مانند پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمو، دائی و یا از دوستان نزدیک پدر و... که می توانند در تصمیمات پدرشان نقش داشته باشند کمک بگیرند که مداخله کرده و مصلحت اندیشی کنند تا از ایشان بخواهند، این مشکل را حل کند که انشاء الله شما به خواسته خود برسید.شاید پدر خواستگار شما از این بترسد که دیگر پسرش را از دست میدهد و خانواده شما او را به سمت خود میکشند وحتی محل زندگیش را از او دور خواهد کرد باید این اطمینان را پسر به پدر بدهد که مدام به او سرخواهد زد و هیچگاه از احوالات آنها غافل نخواهد شد .محبت کردن و حتی هدیه خریدن برای پدرشان و اطمینان دادن به مرور قلب پدر را نرم خواهد کرد البته باید شما نیز اطمینان دهید که زن واقعی در زندگی خواهید بود و به وظایفتان رسیدگی خواهید کرد . رفت و آمدهایتان را بیشتر کنید که خانواده آنها شما را بیشتر بشناسند و بتوانند تصمیم درستی بگیرند .و اطمینان پیدا کنند که پسرشان با شما خوش بخت خواهد شد .به نگرانی آنها اصالت دهید و این طبیعی است و به مرور وبا مدیریت حل خواهد شد . با آرزوی خوشبختی و سعادت در زندگی برای شما